به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: بهرام ریپور
رای کاربر: 8
«اسماعیل» جوانی است که به اتهام سرقت دستگیر شده است. هنگام بازجویی متهم خود را بیگناه معرفی کرده و مردی به نام «سیامک» را عامل این کار معرفی میکند. بازپرس ضمن بازجویی از «اسماعیل» پی به حقایق دربارهی «سیامک» میبرد...
کارگردان: جمال شورجه
رای کاربر: 8
پس از تصرف شهر مهران، از سوی فرماندهی کل قوا، دستور آزادسازی این شهر داده میشود. به دنبال این فرمان، جنگهای روانی در محورهای مختلف برای انحراف اذهان ارتش عراق شروع میشود تا قوای ایران بتواند حملهی غافلگیرانهی خود را برای آزادساختن این شهر انجام دهد. «حاج احمد لطفی» برای به راه انداختن یک سری جن...
کارگردان: داوود موثقی
رای کاربر: 8
در یکی از دهکدههای مرزی سیستان و بلوچستان «للوک» و «خورشید» در پی عشق عمیق و پشت سرگذاشتن موانع متعدد، قصد دارند زندگی مشرکشان را آغاز کنند. در همین هنگام «شکوهی» تبهکاری که با طرح نقشهای و به کمک عمالش از زندان فرار کردهاست به این محل میرسد. او و عمالش قصد دارند از مرز بگذرند و تنها «للوک» میت...
کارگردان: یوسف جمادیعرب
رای کاربر: 8
دو برادر از یک خانواده به جبهه میروند. خبر میرسد که «محمد» برادر بزرگتر به شهادت رسیده است و بعد «محمود» برادر کوچکتر مفقودالاثر میشود.«زهرا» همسر «محمد» که در بیمارستان به شغل پرستاری مشغول است تمام توانش را صرف خدمت به بیماران میکند و به عنوان پرستار نمونه انتخاب میشود. «عصمت» همکارش که پس از...
کارگردان: تورج منصوری
رای کاربر: 8
«فرشته» دختر مدیرعامل یکی از شرکتهای مضاربهای، به رانندهی پدرش علاقهمند میشود و او را راضی به ازدواج با خود میکند. پس از ازدواج معلوم میشود که «فرشته» برای تهیهی ویزای آمریکا احتیاج به قبالهی ازدواج داشته است. «امیر» رانندهی شرکت، پس از اطلاع از این جریان کاری میکند که «فرشته» نتواند از ا...
کارگردان: مهدی فخیمزاده
رای کاربر: 8
«شیرین» و شوهرش «احمد» در یک شرکت دارویی کار میکنند. «شیرین» به کمک دوستش از یک شبکهی اختلاس پرده برمیدارد و در پی آن مدیرعامل شرکت از کارش برکنار میشود. هیئات مدیرهی شرکت، «شیرین» را به عنوان مدیرعامل برمیگزیند. شوهر که تحمل ریاست همسرش را ندارد، درگیرها را به خانه میکشاند...
کارگردان: جهانگیر جهانگیری
رای کاربر: 8
«صفدر کوکبی» اهل آبادان، مرد سادهای است که با رؤیای دستیابی به زندگی بهتر تلاش میکند. روزی تحت تعقیب عدهای ناشناس قرار میگیرد. آنها او را پس از کتک زدن به نقطهی نامعلومی میبرند. «صفدر» وقتی به هوش میآید خود را در مکان تازهای مییابد و میبیند که آدمربایان او را با شخصی دیگر اشتباه گرفتهان...