به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مهدی فخیمزاده
رای کاربر: 5
پیرمردی که فرزندانش عروس و داماد شدهاند و حتی صاحب نوههایی نیز هست، ناگهان تصمیم به ازدواج میگیرد! فرزندان ابتدا مخالفت میکنند ولی بعد سعی میکنند که او را در راه خواستهاش، که زندگی با پیرزن همسایه است یاری دهند. پسر پیرزن مخالف شدید این ازدواج است و گرفتاریهایی در این رابطه برای پیرمرد ایجاد ...
کارگردان: افشین شرکت
رای کاربر: 5
یک زن (فیلمساز تلویزیونی) و یک مرد (خلبان هواپیمای مسافربری) در ارتباط با تشکیل زندگی مشترک خود با مشکلاتی روبرو میشوند و در برخوردی منطقی به رفع مشکلات خود پرداخته و زندگی و حرفهشان را به موازات هم پیش میبرند. مرد جوان در یک سفر، بر اثر عارضهای، متوجه میشود بیماری لاعلاجی دارد. او که ابتدا سخت...
کارگردان: حمید تمجیدی
رای کاربر: 5
«احمد» حسابدار شرکت کویران، مأمور بردن حقوق کارگران محلی به یکی از مناطق دور افتاده مرزی در شرق کشور است. در یکی از پستهای بازرسی بین راه از او خواسته می شود تا با پیرزنی مریض، عروس و برادر کوچک او را همراه خود ببرد و در یکی از روستاهای بین راه پیاده کند...توفان شن در میگیرد آنها در کویر گم میشون...
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 5
یک مزاحم تلفنی با خبری دروغ سبب میشود تا «اعظم» که نگران سلامت پسرش «رضا» (دانشجوی رشته پزشکی در شمال کشور) است راهی جاده شمال شود. ساعتی بعد «رضا» به خانهاش میرسد و وقتی موتجه امر میگردد با موتور به جستجوی مادرش میرود. «اعظم» در پاسگاه پلیس راه وقتی مطمئن میشود تصادفی گزارش نشده، خوشحال به من...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
رای کاربر: 5
«مرتضی الفت» یک کارمند اداری معمولی است که با مشکلات زندگی دست به گریبان است. یک روز به طور اتفاقی صاحب پنجاه هزار دلار میشود. بیآنکه در این مورد به کسی حرفی بزند، سعی در فروش دلارها میکند و برای این منظور پایش به بازار آزاد ارز کشیده میشود...
کارگردان: امیر قویدل
رای کاربر: 5
عدهای کارگر در یک کال نمک در کنار یکدیگر مشغول کار هستند. سر کارگر آنها که «سیف» نام دارد و در ضمن رابط ارباب نیز است، در کودکی پدرش را عمال خان از بین بردهاند و اینطور وانمود کردهاند که کارگران سبب قتل او بودهاند. به همین جهت «سیف» کینه کارگردان را به دل دارد و دائما درصدد اذیت و آزار آنان میگ...
کارگردان: جهانگیر جهانگیری
رای کاربر: 5
«اصلان»، تنها پسر عطار خوشنام شهر، بر اثر شرارتهای فراوانش ناچار از مهاجرت میشود. «اصلان» که به سبب حمایت و محبتهای بیرویه والدینش، از خودراضی و بیمنطق پرورش یافته، در غربت تجارت تازهای مییابد و میآموزد که در صحنه زندگی، اندیشه، پایداری و اخلاق را سرمشق قرار دهد. «اصلان» در بازگشت، انسان دیگ...