به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: پرویز شیخطادی
رای کاربر: 6
طوبی، دفتری از آسمان دارد که نشانی صدها مادر داغدار در آن است. مادرانی که فرزندانشان در جنگ تحمیلی شهید شدهاند و حالا در آرزوی دیدار آنها هستند. آرزویی که در واقعیت جاری محال و رویایی به نظر میرسد. طوبی رازی را میداند و قصد دارد آن را با دیگران تقسیم کند. به مادران شهید وعده دیدار دادهاند، اما...
کارگردان: علی شاهحاتمی
رای کاربر: 6
سیامک، که چندین سال به دلیل یک اختلاس با توطئه آقای کبیری، زندانی شده بود، آزاد میشود و مورد استقبال خواهرش بلور که با دختر خردسالش مریم زندگی میکند قرار میگیرد….
کارگردان: محمد ذرقانی
رای کاربر: 6
فیلم بر اساس ذهنیات، شعرها و نقاشیهای سهراب سپهری ساخته شده است....
کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
رای کاربر: 6
راحیل که نگران حال نامزدش علی است، بیخبر نزد علی به جبهه میرود…
کارگردان: نقی نعمتی
رای کاربر: 6
پسربچه ای در حین کار بعد از مدرسه و کمک به پدربزرگش دفتر مشقش را گم می کند و...
کارگردان: علی حاتمی
رای کاربر: 6
سالهای قبل از 1320 است وآتاتورک در ترکیه سرشماری انجام داده،رضاخان هم تصمیم میگیرد همین کار را در ایران انجام دهد.برای آنکه سرشماری دقیق صورت گیرد هیچ کس نباید از خانهاش خارج شود. تعدادی از نظمیهچیها از این فرصت استفاده کرده و دست به سرقت از یک جواهر فروشی میزنند اما یکی از جواهرات سرقتی مربوط...
کارگردان: حسین بلنده
رای کاربر: 6
رسول که به اتفاق همسرش زینب و پسر کوچکش محسن در دزفول زندگی میکند، در تدارک جشن تولد پسرش است که ...
کارگردان: محمدعلی نجفی
رای کاربر: 6
دختری به نام سحر پس از مرگ مادرش فیروزه که روزگاری خواننده مشهوری بوده برای یافتن پدرش مهندس مینویی به تهران میآید و به همراه دوستش پروانه به جستجو میپردازد. تنها سرنخی که به دست میآورد مردی به نام طاهر است که زمانی پیشکار پدرش بوده و اکنون دارای تشکیلاتی است و در یک حجره مشغول به کار است. سحر به...
کارگردان: اردشیر شلیله
رای کاربر: 6
برنگار جوانی برای یافتن منیر شعاع (شاعری که در آسایشگاه سالمندان کهریزک زندگی میکند) وارد آسایشگاه میشود....
کارگردان: فرهاد مهرانفر
رای کاربر: 6
خزر، به دنبال عشق گمشدهاش، هورام، سفری غریب و پرنشانه را در میان صخرههای بلند و دست نیافتنی کردستان آغاز میکند....
کارگردان: هادی صابر
رای کاربر: 6
ممد آبی پسر یک روزنامه فروش که علاقه زیادی به فوتبال دارد، علیرغم مخالفتهای شدید پدرش (تیمور خان)، به همراه جوانی به نام مسلم که فروشندهای دوره گرد است، به دیدن مسابقات فوتبال میرود