به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمد دارابی
رای کاربر: 9
پسر فقیری به نام جواد که در باشگاه سوارکاری کار می کند، در عین فقیر بودن، دنیای زیبا و مردانه ای دارد. او با دختری به نام سپیده آشنا می شود، در حالی که دختر مدیر باشگاه (فرنوش) نیز به جواد علاقمند است.
کارگردان: سامان استرکی
رای کاربر: 9
عباس پس از 20 سال به روستای محل تولدش بازگشته و دایه اش باخبر می شود که براساس نظر پزشکان او تا چند روز دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند. مش بتول به عیادت عباس آمده و از او می خواهد حالا که قرار است بمیرد در آن به بهشت برود و در قسمت شهدا به دنبال پسر مفقودالاثر او بگردد تا اگر شهید شده به خوابش بیاید و ...
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
رای کاربر: 9
مجید و نسیم زن و شوهر جوان و عاشق، با هم زندگی شیرینی را می گذرانند. مجید نزد پدر نسیم کار می کند، اما مجید پس از مدتی به کارهای پدر زن خود مشکوک می شود، پدر نسیم با آگاهی از این موضوع توطئه ای را طرح می کند تا او را از سر راهش بردارد. مجید در یک صحنه سازی به جرم قتل دستگیر و راهی زندان می شود. نسیم...
کارگردان: بهزاد بهزادپور
رای کاربر: 9
در کنار ریل قطار، دختر خردسال در میان کودکان گل فروش که به رزمندگان گل می فروشند، ساکت و بی صدا ایستاده، دخترک دسته گلش را نمی فروشد، بلکه شهید عملیات آینده را از میان رزمندگان پیدا می کند و دسته گلش را به او هدیه می دهد. دخترک خود نیز شاخه گلیست که پدر شهیدش در این روستا جا گذاشته است. یک شب در کنا...
کارگردان: داریوش بابائیان
رای کاربر: 9
جوان ایرانی، تنها دارای تکلیف نیست، بلکه آن ها حقوقی متناسب با شأن و جایگاه خویش دارند. داستان روایت دو خواهر است که به دلیل فضای سرد و بی روح مادی و ماشینی زندگی امروز در مناسبات روزمره زندگی خود دچار سردرگمی اند. پدر خانواده نیز با وجود دوری از خانه به سبب کار در سکوی نفتی همواره در فکر آینده فرزن...
کارگردان: فرزاد مؤتمن
رای کاربر: 9
اسی که به جرم قتل زندانی است، با کمک رفیقش حاج توفیق از زندان آزاد می شود. اسی پس از آزادی سراغ دوستش علی می رود که در تعمیرگاه کار می کند. علی به او می گوید در همان تعمیرگاه مشغول کار شود اما اسی می گوید قصد دارد پولی کلان دربیاورد. اسی که متوجه می شود لیلا دختری که دوستش داشت ـ ازدواج کرده و به خا...
کارگردان: عباس رافعی
رای کاربر: 9
پسر نوجوانی به نام سعید برای کمک به پدرش جهت پرداخت اجاره خانه عقب افتاده دور از چشم خانواده در خیابان گل فروشی می کند. در این مسیر او با پسر افغانی به نام نعیم آشنا می شود. نعیم به خاطر بیماری مادرش به پول نیاز دارد. بنابراین تصمیم می گیرد تمام پول خود را به او بدهد اما...