به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: صدرالدین شجره
رای کاربر: 1
این مجموعه در آستانه به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی ایران ماجرای خانوادهای را روایت میکند که پس از تبعید پدرشان به جنوب کشور درگیر ماجراهایی میشوند.
کارگردان: مرضیه برومند، مسعود فروتن
رای کاربر: 1
پوراندخت نوریان، استاد دانشگاه و مجرد است. او مرتب مشغول حل مشکلات دوستان، آشنایان، همسایهها و فامیل است. در هر برنامه، مشکلی برای یکی از عزیزانش پیش میآید و او با برخوردهای درست و منطقی آنها را به فکر کردن وا میدارد تا مشکلشان را خودشان حل کنند.
کارگردان: علیرضا امینی
رای کاربر: 1
صابر چند سالی است که یک واحد مسکونی پیش خرید کرده اما موفق به تحویل آن نشده تا اینکه مینو یکی از بستگان تصمیم میگیرد او را صاحب خانه کند
کارگردان: محمود معظمی
رای کاربر: 1
فرهاد شکیبا مربی سختگیر بسکتبال است که با مادر بهنام نادری، نویسنده جوان ازدواج میکند. بهنام که مخالف ازدواج مادرش است با فرهاد اختلاف بسیاری پیدا میکند و در نهایت مادر منزل را ترک میکند. بهنام و فرهاد بعد از یک درگیری و مشاجره با هم آشتی میکنند و مادر نیز به خانه برمیگردد.
کارگردان: همایون اسعدیان
رای کاربر: 1
فیروز دزد خردهپایی است که ناخواسته درگیر سرقت حرفهای یک فرش نفیس میشود او با کمک نازی نامزد و همدستش فرش را به عنوان سفره عقد پهن میکند و نازی مهریهاش را نیز همان فرش در نظر میگیرد تا دزدان اصلی را دست به سر کند و در نهایت دزدان اصلی شکست میخورند و در پی سرقت جدیدی از موزه فرش ایران میشوند.
کارگردان: صادق کرمیار
رای کاربر: 1
مهران که به حسابدار شرکت پدرش علاقهمند است به اصرار پدرش با مینا ازدواج میکند و مدام با او بدرفتاری میکند پدر در لحظههای آخر عمرش با نشان دادن فیلمی از خانم صابری، حسابدار سابق شرکت به مهران ثابت میکند که او زن با عفتی نیست و از او میخواهد که با همسرش مهربان باشد.
کارگردان: اسماعیل فلاحپور
رای کاربر: 1
کمال، بازاریاب شرکت آقای زمانی قصد ازدواج با فریده، منشی شرکت، را دارد که درگیر مشکل شرکت مبنی بر فروش محصولات تقلبی در بازار میشود. او پس از پیگیری و حل موضوع، با فریده ازدواج میکند
کارگردان: علیرضا بذرافشان
رای کاربر: 1
ساسان، امیرعلی را که خواهرزادهاش است، میدزدد. و از سعید، پدر امیرعلی طی نامهای تهدید آمیز درخواست 3 میلیارد تومان می کند. سعید موضوع را با دوستش منصور که پلیس است، در میان میگذارد. در نهایت با تلاشهای منصور ساسان دستگیر میشود.