منظوم | مرجع سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران

احمد که عصیان نوجوانی اش را در سکوت گذرانده، فرمانده لشگری می شود که باید در دروازه های خرمشهر با دشمن بجنگند. اما سرنوشت او فرسنگ ها دور از مرز ایران رقم می خورد…

7.2

نفس

(1394)

کارگردان: نرگس آبیار

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

قصه‌ی زندگی یک خانواده یزدی بین سال‌های 57 تا 62 است. روایتی از زندگی چهار کودک با نام‌های بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دهه 50 خورشیدی نفس می‌کشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رویاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد...

7.1

برادرم خسرو

(1394)

کارگردان: احسان بیگلری

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

خسرو نام پسر جوانی است که به بیماری اختلال دو قطبی مبتلا است و برای درمان این بیماری مجبور شده چند هفته‌ای در خانه برادر بزرگتر خود به‌ سر ببرد...

6.9

یتیم‌خانه ایران

(1394)

کارگردان: ابوالقاسم طالبی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

داستان قحطی و خشکسالی عظیم ایران که در سال‌های 1295 تا 1297 و در دوران جنگ جهانی اول در زمان اشغال ایران به دست قوای بیگانه روس و انگلیس رخ داد را روایت می‌کند...

6.9

خشم و هیاهو

(1394)

کارگردان: هومن سیدی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

زندگی به من آموخت که هیچ‌چیز از هیچ‌کس بعید نیست!

6.5

دختر

(1394)

کارگردان: سیدرضا میر کریمی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

آقای عزیزی که سرپرست بخش تعمیرات و نگهداری پالایشگاه آبادان است برای مراسم خواستگاری دخترش آماده می‌شود و ستاره دختر دیگرش در همان روز قصد سفر به تهران برای شرکت در جشن خداحافظی یکی از دوستان هم‌دانشگاهی‌اش را دارد. پدرش به دلایلی به این سفر مشکوک است و این آغاز ماجراست...

6.3

اژدها وارد می‌شود!

(1394)

کارگردان: مانی حقیقی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

دوم بهمن ماه ١٣٤٣: یک شورلت ایمپالای نارنجی رنگ از قبرستانی باستانی می‌گذرد و به سمت کشتیِ به خاک نشسته‌ای می‌راند. داخل کشتی یک زندانی تبعیدی حلق آویز شده که روی دیوارهای کشتی خاطرات روزانه‌اش را نوشته بوده است. آیا این نوشته‌ها به کارآگاه بابک حفیظی کمک خواهند کرد تا بفهمد چرا سال‌ها است هیچکس مرد...

6.2

50 کیلو آلبالو

(1394)

کارگردان: مانی حقیقی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

داستان از مجلس عروسی مرجان آغاز می‌شود. در میانه‌های عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد می‌شوند و میهمانان هم فرار می‌کنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی باعث می‌شود تا دوست او (مجید) خیال کند او تیر خورده است. مجید لباس‌های داوود را در می‌آورد و او را به داخل اتاقی م...