به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ابوالحسن داوودی
رای کاربر: 5
داستان فیلم درباره ارتباط شخصیت اصلی با زادگاه، خانواده و هویت گمشدهاش در شرایط اجتماعی است که فاصله بین انسانها زیاد شده است. این طرح با الهام از پژوهشی علمی که نشان میدهد لاکپشتهای جزایر ایران پس از ۳۰ سال مهاجرت دوباره به زادگاهشان بر میگردند، نوشته شده است.
کارگردان: همایون اسعدیان
رای کاربر: 5
«فیروز سیزده»، یک دزد ناشی است که هر جا می رود با خود نحسی به همراه می برد...
کارگردان: شهرام اسدی
رای کاربر: 5
چهلمین روز بعد از آغاز جنگ تحمیلی، دریاقلی سورانی پس از آن که خانواده اش را از شهر آبادان راهی می کند، به اوراق فروشی خود در حاشیه بهمن شیر برمی گردد و با ماجراهایی روبرو می شود...
کارگردان: ابراهیم شیبانی
رای کاربر: 5
یکی از میان همه: نیلوفر و نرگس بدون اطلاع همسرانشان مجبور به سفری ناخواسته می شوند و همسرانشان در تعقیب آنها...
کارگردان: جواد مزدآبادی
رای کاربر: 5
زنی به نام طاووس که با شغلی خاص امرار معاش می کند، اما زندگی اش با مرگ شوهر دچار تنش می شود...
کارگردان: سعید اسدی
رای کاربر: 5
فرود به خاطر اینکه کار خود را رها کرده و فرشته را از خودکشی نجات داده، از کار برکنار شدهاست. او در نیمه شبی کودکی شش ساله را پشت در منزل خود میبیند و پس از خواندن نامه و دیدن مدارکی درمی یابد که کودک فرزند خود اوست...
کارگردان: قدرتالله صلحمیرزایی
رای کاربر: 5
دختری است که بعد از سالها اقامت در خارج از کشور به ایران بازگشته و قصد ازدواج دارد...
کارگردان: قدرتالله صلحمیرزایی
رای کاربر: 5
امیر محجوبی بازیگر سینماست که در راه ازدواج با دختر مورد علاقه اش هستی با مشکلات خانوادگی مواجه می شود...
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 5
سروش تهرانی به تازگی از آمریکا برگشته و پدرش اصرار به ازدواج او دارد...
کارگردان: عماد اسدی
رای کاربر: 5
چند جوان که ناخواسته باعث مرگ دختری می شوند و این آغاز ماجرایی تازه است...
کارگردان: مصطفی آلاحمد
رای کاربر: 5
درباره یک زندانی محکوم به مرگ است که پس از اثبات بی گناهی اش آزاد می شود و بلافاصله در شرایطی قرار می گیرد که شواهد می تواند او را یک بار دیگر روانه زندان کند...
کارگردان: امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
رای کاربر: 5
چهار داستان ترکیب شده که به طور موازی روایت می شود. تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار که از دسیسه های اندرونی دربار و بی وفایی شوهرش به تنگ آمده، خاطراتش را برای پسرخاله و معلمش سلیمان بازگو می کند. در حالی که سلیمان مدام از گفتن آنچه در دل دارد