به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: فرهاد نجفی
رای کاربر: 5
خلافکار بزرگی به نام معتمدی بر اثر اختلاف، شریک خود روشن را، در خارج از کشور به قتل رسانده و برای به دست آوردن اموال او و با هویت جعلی وارد ایران می شود. پلیس که در جریان این ماجرا قرار گرفته در صدد پیدا کردن مخفیگاه معتمدی و دستگیری او برمیآید...
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 5
سروش تهرانی به تازگی از آمریکا برگشته و پدرش اصرار به ازدواج او دارد...
کارگردان: اسماعیل میهندوست
رای کاربر: 5
تصادفی در بزرگراه اتفاق می افتد که راننده هر دو اتومبیل، زن هستند. راننده اتومبیل عقبی به علت مصدومیت شدید به کما می رود. طی بررسی هایی، افسر رسیدگی کننده به پرونده به ماهیت و نحوه تصادف شک می کند.
کارگردان: سید رضا خطیبی
رای کاربر: 5
در پی چند قتل مشکوک در جنگلهای شمال، سرگرد محبی که از افسران مجرب و باسابقه مرکز است، مأمور پیگیری این پرونده میشود...
کارگردان: علی وزیریان
رای کاربر: 5
محسن نوجوانی است که در کنار بچههای خیابانی هم سن و سال خود در میان خیابانهای شلوغ شهر گل فروشی میکند...
کارگردان: علی ژکان
رای کاربر: 5
قتلی اتفاق افتاده است، پلیس در جست و جوی رد قاتل با زوایای پیدا و پنهان زندگی مقتول مهندس مهران شاهرخی روبرو است...
کارگردان: مصطفی آلاحمد
رای کاربر: 5
درباره یک زندانی محکوم به مرگ است که پس از اثبات بی گناهی اش آزاد می شود و بلافاصله در شرایطی قرار می گیرد که شواهد می تواند او را یک بار دیگر روانه زندان کند...
کارگردان: امیراطهر سهیلی
رای کاربر: 5
طرقه: دو جوان مشهدی جنوب شهری بر سر یک کبوتر قیمتی اختلافهایی دارند، این اختلافها موجب شکل گرفتن داستان فیلم می شود....
کارگردان: سابین ژمایل
رای کاربر: 5
یک دختر بچه عراقی است که در سر رویای درس خواندن و پزشک شدن را می پروراند...
کارگردان: ایرج کریمی
رای کاربر: 5
فیلم به داستان یک مهندس ساختمان می پردازد که جهت معالجه مشکلات روانیش پا به مطب یک روانپزشک می گذارد و در مطب پزشک محبوس می شود و در ادامه مشخص می شود که خود پزشک هم مشکلات پیچیده روحی و روانی دارد و از مهندس محبوس به عنوان سوژه نمایشنامه اش استفاده می نماید. اما...
کارگردان: امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
رای کاربر: 5
چهار داستان ترکیب شده که به طور موازی روایت می شود. تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار که از دسیسه های اندرونی دربار و بی وفایی شوهرش به تنگ آمده، خاطراتش را برای پسرخاله و معلمش سلیمان بازگو می کند. در حالی که سلیمان مدام از گفتن آنچه در دل دارد