به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: بیژن میرباقری
رای کاربر: 7
قصه دو خواهر که یکی سعی می کند به دیگری که شوهری در بند اسارت دارد امید به زندگی بدهد...
کارگردان: پرویز شهبازی
رای کاربر: 7
یک روز از زندگی سه برادر و خواهر شهرستانی که به دنبال بزرگتری میگردند....
کارگردان: غلامرضا حیدرنژاد
رای کاربر: 7
جلال، بازیگر نقش های فرعی سینما که در عشق هم شکست خورده، قصد خودکشی دارد. او که ساکن اتاق شماره 212 در مسافرخانه «گلها» است ابتدا تصمیم میگیرد با طناب خود را حلق آویز کند، اما موفق نمیشود و ناچار در پی استخدام یک آدمکش برمیآید. «حسن چاخان» بازیگر سینما، نشانی یک آدمکش معروف به نام «رعد» را به او...
کارگردان: سیامک شایقی
رای کاربر: 7
در مراسم جشن عروسی دو زوج جوان، خبر تکان دهندهای میرسد. خواهر یکی از نو عروسان به همراه دختر کوچکش «شراره» به جرم اقدام به قتل دستگیر میشوند.شراره دختر خردسال مدام اعتراف میکند من پدرم را کشتهام و ...
کارگردان: بهمن قبادی
رای کاربر: 7
ایوب، که در میان قاچاقچیان مرزی ایران و عراق، در روستایی نزدیک مرز عراق زندگی میکند، با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداری از سه خواهر و برادر بیمارش «مادی» است....
کارگردان: احمد مرادپور
رای کاربر: 7
مرتضی، رزمنده ایرانی، در پی یک درگیری شدید با نیروهای عراقی در جنگلی واقع در عراق، به اسارت آنها درمیآید...
کارگردان: خسرو معصومی
رای کاربر: 7
تایماز جوان ترکمنی است که برای ازدواج با آیناز طبق خواسته پدر او با “آریاچی” رقابت کرده و پیروز میشود. از سوی دیگر امجد مأمور حکومتی به همراه خان برای بدست آوردن اسبهای قبیله طی نقشهای بیماری طاعون را در میان اسبها شایع میسازد. اهالی قبیله نیز به رهبری آتلی بای مقاومت خود را نشان میدهند اما آ...
کارگردان: شفیع آقامحمدیان
رای کاربر: 7
فرزانه در شب عروسی با مرد مورد علاقهاش امیر، که خلبان است، از این که تنها برادرش مسعود در جشن عروسی آنها شرکت نکرده ناراحت و پریشان است. مسعود که دلش میخواسته دوست صمیمیاش محسن شوهر فرزانه شود، خواهرش را شماتت میکند و برای آنکه مجلس عروسی را بر هم بزند با اتومبیلش به همراه تنی چند از دوستانش تل...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 7
امیرعلی که شریفه، نامزد برادرش رضا، را به دلیل رابطه نامشروعش با مردی به نام احمد به قتل رسانده، پس از دوازده سال از زندان آزاد میشود. پیش از آزادی، هم سلولیاش محسن دربندی، انگشتری به او میدهد و به او سفارش میکند پس از گرفتن طلب او از مردی بیرون از زندان، از زنی به نام مجدی حمایت کند و سر و ساما...