به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: نگار آذربایجانی
رای کاربر: 6
فصل نرگس روایت آدمهای معمولی است که در وا نفسای امروز و در جهانی که میل به خودشیفتگی و خود محوری دارد، شفافیت روح و ذهنشان را از دست ندادهاند و مفهوم احساس خوش ناشی از انسانیت و نوعدوستی را به درستی درک میکنند
کارگردان: سعید روستایی
رای کاربر: 10
خانوادهای در تدارک مراسم عروسی دختر خانواده، سمیه، هستند؛ اما اتفاقاتی روابط خواهران و برادران را سرد میکند که درنهایت باعث ماجراهایی میشود...
کارگردان: احسان بیگلری
رای کاربر: 7
خسرو نام پسر جوانی است که به بیماری اختلال دو قطبی مبتلا است و برای درمان این بیماری مجبور شده چند هفتهای در خانه برادر بزرگتر خود به سر ببرد...
کارگردان: Leigh Whannell
رای کاربر: 10
ماجراهای این قسمت برمی گردد به قبل از مشکلات خانواده لامبرت و چگونگی موافقت الیز راینر (لین شی) برای استفاده از استعداد روحی و روانی خود برای ارتباط با مردگان جهت کمک به یک دختر نوجوان که توسط نیروهای شیطانی مورد هدف قرار گرفته...
کارگردان: جواد افشار
رای کاربر: 1
کیمیا دختری پرسشگر و معترض و در مقابل او پدری قرار دارد که نظامی، منضبط و پایبند به قانون است. سیر حوادثی که در زندگی این خانواده رخ میدهد آنها را درگیر توطئه و دسیسهای بزرگ و شیطانی میکند و کیمیا با تلاشی خستگیناپذیر درصدد نجات خانواده برمیآید...
کارگردان: اکتای براهنی
رای کاربر: 6
شهاب در آستانهی ازدواج با نامزدش است. شرایط اقتصادی و مالی او باعث میشود به اتفاق دوستش وارد یک معامله تجاری شود اما در کمال ناباوری پولهای او را بالا میکشند و شرایط سختی بر زندگی او حاکم میشود. پول بهرهای میگیرد، از پرداخت اقساط آن هم عاجز میشود و طلبکاران او را راحت نمیگذارند. شهاب تحت تا...
کارگردان: حسن یکتاپناه
رای کاربر: 7
«غیر مجاز» داستان دخترجوانی است که در پی یافتن نامزد خود به تهران می آید او در این راه با ناملایماتی روبرو می شود که توقع آن را ندارد.
کارگردان: حسین نمازی
رای کاربر: 1
برشی از اتفاقاتی است که برای یک خانواده می افتد و وقایع اجتماعی روزی که در جامعه در حال وقوع است.
کارگردان: وحید موسائیان
رای کاربر: 1
خانهای قشنگ دارد و فرنگ. رویا دارد و واقعیت و عشقی که خانه را سرپا نگه میدارد.
کارگردان: فرزاد مؤتمن
رای کاربر: 1
صبح است، مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است...