به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: György Gát، János Uzsák
رای کاربر: 2
Little Jack is a young fox living happily with his family in the woods, but everything changes when his father is captured by a circus troupe in order to be part of their show. The rest of ... See full summary »
کارگردان: Ben Stassen
رای کاربر: 3
A sea turtle who was hatched in 1959 spends the next 50 years traveling the world while it is being changed by global warming.
کارگردان: Don Bluth، Gary Goldman
رای کاربر: 3
نیو اورلیانز، سال ۱۹۳۹٫ «کارفیس»، صاحب کازینو و شریک تجاری سابق سگی به نام «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی» که در خلیج غرق شده، پای دروازه ی بهشت چشم باز می کند. با این همه، «چارلی» که تشنه ی انتقام از «کارفیس» است، ساعتی را ...
کارگردان: Larry Leker، Paul Sabella
رای کاربر: 3
Charlie and Itchy return to Earth to find Gabriel's Horn, but along the way meet up with a young boy named David, who ran away from home.
کارگردان: Anthony Bell، Ben Gluck
رای کاربر: 4
Two young wolves at opposite ends of their pack's social order are thrown together into a foreign land and need each other to return home, but love complicates everything.
کارگردان: Phil Nibbelink، Simon Wells
رای کاربر: 4
موش های مهاجر عزم مهاجرت به غرب را در سر دارند غافل از اینکه گربه ها نقشه ای برای انها کشیده اند
کارگردان: لوک بسون
رای کاربر: 3
Arthur answers a distress call from Princess Selenia, who is menaced by the nefarious Maltazard.
کارگردان: Philippe Grimond
رای کاربر: 4
The druid is accidentally hit by a menhir thrown by Obelix and loses his mind and memory.
کارگردان: David Bowers
رای کاربر: 2
داستان در آینده و در شهر متروسیتی اتفاق می افتد. یک دانشمند به نام تنما ربات جوان با قدرت های باورنکردنی را خلق می کند. پسری به نام آسترو که بسیار شبیه انسان است و با ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات و عواطف است تا اینکه خطری بزرگ توسط شر و دوستان او را مورد تهدید قرار می دهد و اکنون آسترو...
کارگردان: Michel Ocelot
رای کاربر: 4
در زمان های قدیم دو نوزاد توسط یک خانم نگهداری می شد. یکی از آنها موی های بلوند و چشم های آبی به نام آزور ، و دیگری سیاه پوست بود و چشم های سیاه داشت. آنها از بچگی کنار هم بوده و همدیگر را مثل برادر دوست داشتند . وقتی که بزرگ شدند آنها به دو رقیب تبدیل شدند و …