به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حمید جبلی
رای کاربر: 5
رحمان مؤذن نوجوان روستا با دیدن تابلوی تازه حضرت مریم که برای کلیسای روستا آورده شده، به یاد مادر خود میافتد. کشیش پیر برای آماده شدن کلیسا برای مراسم مذهبی، تصمیم میگیرد راه قنات قدیمی نزدیک کلیسا را باز کند. رحمان به او کمک کرده، اما پدرش او را سرزنش میکند. وقتی پدر رحمان برای تهیه وسایل لازم ج...
کارگردان: بهروز فرجی
رای کاربر: 5
حسین طاهری، خلبان نیروی هوایی در واپسین عملیات شناسایی خود اسیر و در نقطهای نامعلوم از خاک عراق زندانی است....
کارگردان: مسعود جعفریجوزانی
رای کاربر: 5
ناصر خاوری و نامزدش سیمین که هر دو پزشک هستند، به عنوان مددکار اجتماعی نیز فعالیت میکنند و …
کارگردان: محمدعلی طالبی
رای کاربر: 5
معلم مدرسه در روستایی دور افتاده، پسر بچه ای را که شیشه ای شکسته از کلاس بیرون می کند و به او تأکید می کند که تا شیشه ای جای آن نگذارد حق آمدن به کلاس را ندارد. در این روستا شیشه بری وجود ندارد. پسرک باید راهی طولانی را برای انداختن شیشه بپیماید...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 5
دختر دایی به دریا میرود و گم میشود، اما مدتی بعد، پروازکنان با دو بال سفید در میان ابرها برمیگردد….
کارگردان: مجید قاریزاده
رای کاربر: 5
امیر به همراه دوستان خود نوید و عظیم به کارهای خلاف اشتغال دارد....
کارگردان: رهبر قنبری
رای کاربر: 5
فیلمی کوتاه درباره هنرمندانی که به اشکال مختلف به خلق اثار ارزشمند هنری در بازار می پردازند...
کارگردان: مصطفی آلاحمد
رای کاربر: 5
این فیلم کوتاه از خلال دوران جنگ به شکلی سمبلیک به زندگی یه زوج تازه ازدواج کرده میپردازد...
کارگردان: عبدالحسن برزیده
رای کاربر: 5
عباس خلبان یک هواپیمای جنگی به همراه دوربینهای ساخت وطن که برای اولین بار روی جنگندهای سوار شده است، برای شناسایی موقعیت دشمن به آن سوی مرزها میرود. ولیکن دشمن در برگشت هواپیما و خلبان را هدف قرار میدهد و …
کارگردان: سعید اسدی
رای کاربر: 5
ندا معتقد است که در زندگی فقط عشق کافی نیست بلکه باید به مسائل مالی نیز توجه کرد. به همین دلیل، نامزدی چهار سالهاش را با فرهاد به هم میزند و با مردی مسن و پولدار به نام محمود فروزش که یک شرکت خصوصی دارد ازدواج میکند و...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 5
فرهاد که در جنگ مجروح شده و موقتاً بیناییاش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل میشود که در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهدهی مقاومت فرهاد در تحمل درد شگفتزده میشود و به تدریج میفهمد که میتواند با تلاوت قرآن، التیام بخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آن ها ایجاد...