به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: رحیم رحیمیپور
رای کاربر: 4
در کشاکش جنگ ایران و عراق سه گروه از رزمندگان برای تصرف تپه ای با موقعیت استراتژیک که در اختیار ارتش عراق است، وارد عمل می شوند. اعضای دو گروه بر اثر بمباران شیمیایی کشته می شوند؛ اما گروه سوم، تحت فرماندهی فردی به نام حاج حسین، پس از جنگ و گریزهای فراوان موفق به باز پس گرفتن تپه می شوند.
کارگردان: اکبر خواجویی، سیروس مقدم، مرتضی جعفری
رای کاربر: 4
این مجموعه نمایشی، بر اساس ادبیات کهن پارسی شکل گرفته بود و هر بخش از آن، داستان مستقلی داشت که برخی از آنان به شرح زیر است: که یاران فراموش کردند... حکایت سه یار صمیمی است که پس از یافتن گنج، دچار آز و طمع شده و برای تصاحب آن گنج، در اندیشهٔ کشتن آن دیگری هستند و در انتها هر سه نفرشان، با تو...
کارگردان: مسعود کرامتی
رای کاربر: 4
وحید که آرزوهای ناممکنی در سر می پروراند با موجودی عجیب به نام پاتال که از یک کره جغرافیایی بیرون می آید آشنا می شود. پاتال به شرط آن که وحید اجازه بدهد او به سرزمین اصلی اش بازگردد می پذیرد آرزوهای ناممکن اما کوچک او را متحقق کند. او و خواهرش به جای پدر و مادرشان در می آیند و پدر و مادرشان به جای آ...
کارگردان: محمد متوسلانی
رای کاربر: 4
«عبدالله» ماهیگیر فقیری است که از دریا دل کنده و عازم سفری میشود که میپندارد در آن به آرزوهایش خواهد رسید. در این سفر با «هرماس» برخورد می کند که مظهر انگیزههای قدرت و ضعف اوست. «عبدالله» که صندوقچه گرانبهای «ابوشنحه» را نگهداری میکند، در طول سفر با «هرماس» جدالی آشکار و پنهان دارد. او طی این جد...
کارگردان: پوران درخشنده
رای کاربر: 4
دکتر «شکیبه موید» که پزشک متخصص زنان در امر نازایی است، خود پس از ده ساال زندگی مشترک با همسرش به لحاظ اینکه نمیتواند صاحب فرزند شود، ناچارا از او که شدیدا مایلست فرزندی داشته باشد، جدا میشود. «شکیبه» و شوهرش حتی دختر خوانده شان را نیز به محل سابقش بر میگردانند. گذشت ایام باز هم آن دو را کنار هم ...
کارگردان: نعمت حقیقی
رای کاربر: 4
درباره یک جوان دانشجو است که در سالهای قبل از انقلاب اتومبیلی را وارد ایران میکند، بی خبر از آن ...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
رای کاربر: 4
«مرتضی الفت» یک کارمند اداری معمولی است که با مشکلات زندگی دست به گریبان است. یک روز به طور اتفاقی صاحب پنجاه هزار دلار میشود. بیآنکه در این مورد به کسی حرفی بزند، سعی در فروش دلارها میکند و برای این منظور پایش به بازار آزاد ارز کشیده میشود...