به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
رای کاربر: 8
تراویس بیکل شخصیت اصلی این فیلم جوان ۲۶ ساله است که از کم خوابی مزمن رنج می برد. او که برای فرار از بیخوابی شغل تاکسیرانی در شب را انتخاب می کند هر چه بیشتر با جنایت ها در سطح شهر نیویورک آشنا می گردد. در این میانه تراویس با بتسی که یکی از داوطلبان حاضر در دفتر انتخاباتی سناتور چالز پالانتین نامزد ا...
کارگردان: فتحالله منوچهری
رای کاربر: 4
مردی به دختری علاقه دارد و برای رسیدن به وصال او به هر کوششی دست می زند. مرد در این راه دچارمشکل می شود و پلیس رو در روی او قرار می گیرد. در یک حادثه مرد یک اسلحه ی کمری را از مأمور پلیس می رباید و می گریزد. مأموران پلیس او را دنبال می کنند، و در یک درگیری او را از پا در می آورند. نامزد مرد، که از ا...
کارگردان: عبدالله غیابی
رای کاربر: 5
سال ها پیش مادر مریم به عنوان «خون بس» به قبیله ی رقیب در لرستان واگذار شده است . مریم فرزند مادری «خون بها» است که هیچ کدام از مردان ایل از ترس کریم خان به خواستگاری او نمی روند ، تا اینکه سید عیسی مریم را به عقد خود در آورد و دشمنی خان را نسبت به خود بر می انگیزد ، خان به عنوان «خون بها» مریم را ط...
کارگردان: امیر شروان
رای کاربر: 1
سه نفر بزن بهادر لوطی را مضروب می کنند و او در بستر مرگ درباره ی پسرش رضا حرف می زند. رضا در اصفهان در مرغداری کار می کند، و پس از این که از خبر مرگ پدرش باخبر می شود به خانه ی پدر می رود و عنتری را که به پدرش تعلق داشته تحویل می گیرد. رضا با دختر فقیری به نام شیرین آشنا می شود که با خواهر کوچکش مهن...
کارگردان: عزیزالله بهادری
رای کاربر: 5
امیر و مریم قرار ازدواج می گذارند؛ اما اتومبیل مریم به دره سقوط می کند و روزنامه ها خبر کشته شدن او را منتشر می کنند. زری، دختر عموی مریم، که به امیر علاقه دارد، نامه هایی را که مریم به امیر می نویسد از امیر پنهان و خود را به امیر نزدیک می کند. مریم بازمی گردد و درمی یابد که امیر و زری به هم علاقمند...
کارگردان: قدرتالله احسانی
رای کاربر: 2
دخترک بی سرپرستی به نام مریم، که در پرورشگاه نگهداری می شود، با دیدن رقاصه ای به نام آذر او را مادر خود می پندارد. خانواده ای مریم را به فرزندخواندگی می پذیرند؛ اما مریم از دست آنها می گریزد و با عکسی که از آذر و دوستش ممل سیاه دارد به جستجوی او می پردازد. راننده ای در پیدا کردن آذر به مریم کمک می ک...
کارگردان: جمشید شیبانی
رای کاربر: 4
"رعنا" دختر ماهیگیر فقیری است که آرزویش داشتن یک قایق موتوری است و سرانجام با پسانداز سالها فعالیت خود و پدرش، راهی میشود که قایق را بدست آورد. رعنا با "بهرام" (یکی از جوانان بندر) همسفر میشود. در بین راه گروهی که با بهرام در گذشته درگیری داشتند، برخورد کرده و نزاعی سخت درمیگیرد و در پایان نیز پ...
کارگردان: اورهان الماس
رای کاربر: 3
دخترک که خواننده کاباره است به شدت وسیله صاحب کاباره که شیفته اوست کنترل میشود. دختر همه امیدش برای رهایی از دست مرد به نامزد ایرانی دوستش است که کارش رانندگی کامیونهای ترانزیت بینالمللی است. یکبار دختر در زندان کنسرت میدهد و در آنجا با زندانی محکوم به اعدامی آشنا میگردد و به زودی هر دو شیفته ...
کارگردان: عزیزالله رفیعی
رای کاربر: 3
دو جوان تصمیم میگیرند که در یک شرکت تولیدی با اتفاق سرمایهگذاری کنند. یکی از آندو در یک تصادف پیرمردی را میکشد و به زندان میافتد و دیگری به ناچار سرپرستی خانوادهاش را به عهده میگیرد. پس از بروز حوادث مختلفی در خانواده این دو، جوان زندانی با کمک و فعالیتهای دوستش از زندان آزاد میشود.
کارگردان: اسماعیل کوشان
رای کاربر: 4
مردم ایران از اعمال و رفتار خشونت بار و بی عدالتیهای بیگانگان بخصوص عمال روس و انگلیس به شدت ناراضی و به ستوه آمده بودند و از تمام طبقات اجتماعی آن روز ایران از روحانیون و تجار و کسبه و دهقانان جمعیتهایی تشکیل شده و دست اتحاد به هم داده و بر ضد اجحاف و بیعدالتی بیگانگان شروع به فعالیت و مخالفت کر...
کارگردان: ایرج قادری
رای کاربر: 3
"زری" با وجود عشق شدیدی که به "مرتضی" دارد به علت بدهکاریهای پدرش به میرزا اسدالله با وی ازدواج میکند. ولی پس از اطمینان از استرداد چکها و سفتههای پدر دست به خودکشی میزند. مرتضی نیز به تهران میآید و با "سیدکاظم" آشنا و مرید و مطیع او میگردد. در برخورد با دختری به نام "عشرت" مرتضی و کاظم هر دو...
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
رای کاربر: 5
جوانی که با خانوادهاش در بندر انزلی زندگی میکند، با رفتار نا مناسبی که دارد مدام با مشکلاتی روبروست. او دنبال کاری نیست و سالهاست که به خدمت وظیفه سربازی مشغول است! چون بارها و بارها از خدمت فراری شده و به طول مدت سربازی او افزودهاند. در یکی از دفعاتی که جوان به شهرش بازمیگردد در ملاقات با دوست...