به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: خسرو معصومی
رای کاربر: 4
خبرنگاری با قطار وارد زادگاهش می شود و از همان بدو ورود خاطرات خود را که مربوط به سال های گذشته است مرور می کند، خبرنگار که برای یک روزنامه محلی قلم می زده تلاش دارد تا پرده از روی فساد و اختلاس مسئولان شهر بردارد. اما شهردار با نفوذی که در قدرت مرکزی دارد مانع از افشاگری های خبرنگار جوان می شود. در...
کارگردان: شهرام اسدی
رای کاربر: 5
تیوای بشیر، قاطرچی پیر که آشنا به جاده های نرفته و پنهان است، این بار اجیر شده مرد زرگری است که در اثر بمباران شیمیایی نابینا شده است. زرگر به خاطر آنچه همراه خود دارد و نیز به خاطر عدم اطمینان به قاطرچی نگران است و این نگرانی با پیوستن عده ای دیگر از آسیب دیدگان فزونی می گیرد و این تازه آغاز سفری ه...
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 5
جعفر و جمال بعد از مرگ پدرشان در روستا توسط یک راننده ربوده شده و با فروخته شدن جعفر به عبدالله خواهر و برادر از هم جدا می شوند. جعفر به همراه دیگر بچه های ربوده شده برای عبدالله کار کرده و جمال نیز به مدرسه اعراب در پاکستان منتقل می شود. جعفر برای یافتن خواهر خود راهی پاکستان می شود. او پس از یافتن...
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 5
سعید فرزند یک خانواده متمکن در یک حادثه رانندگی باعث مرگ مردی می شود و می گریزد. پلیس از روی نشانه اتومبیل، پدر سعید را به اتهام قتل دستگیر می کند. وقتی موضوع روشن می شود سعید به جای پدر روانه زندان می شود. کوشش پدر سعید برای جلب رضایت همسر و برادر مقتول بی نتیجه است، تا این که بیماری کلیه همسر مقتو...
کارگردان: داریوش فرهنگ
رای کاربر: 4
پسرکی بازیگوش و خیالاتی دائم از سوی پدرش سرزنش و تحقیر می شود. او در عالم خیال خود را «زورو» می پندارد و با گروهی گنگستر که دزدان دوچرخه هستند، درگیر می شوند. روزی او همراه اعضای خانواده به شهربازی می رود و به دست گروه گنگسترها دستگیر می شود. غیبت او اعضای خانواده را نگران می کند و پدر که نسبت به سر...
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 5
امیر جلال الدین، پاورقی نویس قدیمی مطبوعات، حاضر نیست خود را با شیوه نوشتاری مطبوعات جاری همساز کند. او به پند و اندرزهای همسرش و نویسنده جوانی که سالها پیش شاگردش بوده اعتنا نمی کند. وقتی پس انداز امیر جلال الدین ته می کشد، سر و کله سمسار محله و همسایه بساز و بفروش او برای تصاحب عتیقه ها و خانه درن...
کارگردان: علی حاتمی
رای کاربر: 6
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پرکردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را که در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود که جمعی از بهترین نوازندگان را برگزیند. این قصد و برنامه س...
کارگردان: حسین فردرو
رای کاربر: 4
«علیاکبر» روستایی سادهدل برای اولینبار یک جفت دندادن مصنوعی را از شهر به ده دورافتادهی خود وارد میکند. مردان ده که اکثراً از نداشتن دندان و یا پوسیدگی آن رنج میبرند، با علاقه و تمایل بسیاری برای به دست آوردن دندان مصنوعی او تلاش میکنند. در این میان «زینال» باجناق «علیاکبر» که از مشارکتهای م...
کارگردان: تهمینه میلانی
رای کاربر: 5
«فرشته» دانشجوی ادبیات و برادرش «عباس» دانشجوی کامپیوتر با خانوادهی نیمهسنتی خود در یکی از محلات قدیمی تهران زندگی میکنند. رفتار و شوخی های فرشته موجب سوء تفاهم برای مسئولان دانشکده می شود. آن ها او را از تحصیل معلق می کنند. برادرش عباس، که به کار با کامپیوتر علاقه دارد، به او توصیه می کند که کار...
کارگردان: ابوالفضل جلیلی
رای کاربر: 4
«ایلیا» نوجوانی است تنها که در کورهپزخانهای سنتی کار و زندگی میکند. «لیموآ» دخترکی است که به همراه مادرش، در فصل کار، به زندگی او پیوسته است. «ایلیا» دچار زمزمهی وهمی است که انگار او را میخواند و فقط نقش دست «لیموآ» بر خشت خام است که در پختگی کوره او را آرام میکند؛ نقشی که عاقبت در عمق چاهی پر...
کارگردان: عباس کیارستمی
رای کاربر: 3
«زندگی و دیگر هیچ...» فیلمی است در ستایش زندگی. در پی وقوع زلزلهی دلخراش سال 69 در مناطق شمالی کشور، پدر و پسری جهت اطلاع از وضعیت بازیگران خردسال فیلم «خانهی دوست کجاست؟» راهی آن مناطق میشوند و پس از طی موانع بسیار، در محل زندگی بازیگران فیلم، در مییابند که علیرغم عمق فاجعه، ویرانی و کشتار بسیا...
کارگردان: مهدی فخیمزاده
رای کاربر: 4
«رحمان» با پولی که به بهانهی تهیهی مسکن از مردم به دست آورده، میگریزد و در مسافرخانهای پناه میگیرد که توسط دو دوست، «غلام» و «عبدالله» اداره میشود. طی حادثهای، ظاهراً «رحمان» به قتل میرسد. مضنونین اصلی در این حادثه «غلام» و «عبدالله» هستند. اما آن دو که گناهی مرتکب نشدهاند، ناچار میگریزند....