به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سعید عالمزاده
رای کاربر: 6
برادری دیوانه، خواهری معصوم، عمه ای عجیب، پسری عاشق پرور و بلیطی برای «توکیو بدون تو....
کارگردان: احمدرضا معتمدی
رای کاربر: 6
یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده اما بیماری روزبه به شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی ست. مستوفی، عموی یلدا، در سال ه...
کارگردان: محمدحسین لطیفی
رای کاربر: 6
مریم که دختری مستقل و متکی به نفس است، پس از بازنشستگی پدرش اداره کارگاه مجسمه سازی او را به عهده می گیرد. او با وجود خواستگاران زیادش حاضر به ازدواج نیست، اما دختردایی اش نغمه، چون خواستگار ندارد دچار افسردگی شده و دست به خودکشی می زند که نجاتش می دهند. وقتی مریم پی به وضعیت بحرانی نغمه می برد به د...
کارگردان: داریوش فرهنگ
رای کاربر: 6
داوود و لیلی در شب عروسی خود راهی شمال می شوند. آن ها در میانه راه با مهشید و آرش آشنا شده و با هم همسفر می شوند. آرش که بدنبال سانحه تصادف باعث مرگ مردی سیاهپوش شده بود با همکاری داوود جسد را به درون مرداب پرتاب می کند. داوود که پس از این اقدام تصمیم به بازگشت می گیرد با مخالفت آرش روبرو می شود. آن...
کارگردان: محسن محسنینسب، سید محمدرضا عالیپیام
رای کاربر: 6
موشو پسری 10 ساله ریز نقش پدرش مرده و با مادرش زندگی می کند. مادر موشو در قبرستان کرمان، روی قبرها آب می ریزد و موشو نیز با تنبک پدرش که تنها ارث اوست در کوچه و خیابان تنبک زنی کرده ارتزاق می کند. روزی مأمورین شهرداری در حین جمع آوری بساط دست فروشها و دوره گردها موشو را نیز جلب کرده به کلانتری می بر...
کارگردان: قدرتالله صلحمیرزایی
رای کاربر: 6
نادر و دخترعمویش آذر که به هم علاقه مند هستند، براساس نقشه ای که کشیده اند، تاج و شمشیری را که متعلق به جد خانوادگی شان بوده از موزه می دزدند، اما پدر آذر می گوید برای تکمیل این مجموعه نیاز به حمایل نیز هست. از طرفی محسن که راننده تاکسی است به طور اتفاقی دختری به نام نرگس را سوار می کند و پی می برد ...
کارگردان: شاپور قریب
رای کاربر: 6
علی شاگرد تنبل مدرسه راهنمایی و عاشق فوتبال است، اما به دلیل فقر ناچار است با کفشی که بارها پینه دوزی شده، به دنبال توپ بدود. روزی سر کلاس درس زیر میز مشغول تعمیر کفش پاره اش است که متوجه صدای جیرجیر کفش نو و شیک همکلاس پولدارش می شود و هوش از سرش می پرد. حالا تنها آرزوی او داشتن یک جفت کفش جیرجیرک ...