منظوم | مرجع سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران

"حمید" به جرم قتل شوهر خواهرش در زندان به سر می‌برد. رئیس زندان به او سه روز مرخصی می‎دهد. او وقتی به خانه می‌رسد دلیل این سه روز مرخصی را می‎فهمد. پدر حمید در حال احتضار است. "سوری" و "رضا" خواهر و برادر حمید از حضور او در خانه ناراحتند. آنها حمید را عامل این مصیبت می‎دانند و با او بدرفتاری می‌کنند...

5.5

استشهادی برای خدا

(1386)

کارگردان: علیرضا امینی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

فتحی، راهبان قدیمی قطار در روزهای پایانی زندگی اش، برای جبران اتفاقات گذشته به روستای زادگاه خود بازمی گردد. او درصدد استشهادی برای خداست تا آسوده بمیرد....

5.2

کلاغ پر

(1386)

کارگردان: شهرام شاه‌حسینی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

رضا پس از دو سال نامزدی با رویا و بعد از مدت ها بیکاری، در روزنامه ای مشغول به کار می شود و با خوش حالی با رویا تماس می‌گیرد تا قرار عروسی را بگذارند، اما رویا با او برخورد سردی می کند، چون تحت تأثیر حرف های مادرش با جوانی پول دار به نام مسعود که در دنیای مد فعالیت دارد نامزد کرده و می خواهد با او ب...

5.2

درمیان ابرها

(1386)

کارگردان: سید روح‌الله حجازی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

گاری‌ها می‌تازند. کالاها در مرز جابه‌جا می‌شود و مسافران در تکاپوی رفتن.

5.1

تنها دوبار زندگی میکنیم

(1386)

کارگردان: بهنام بهزادی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

سیامک راننده مینی‌بوس است. او تصمیم می‌گیرد در فرصتی چند روزه، کارهایی را که همیشه حسرت‌شان را داشته انجام دهد و در روز تولدش از دنیا برود.

اگر باران ببارد

(1386)

کارگردان: سید روح‌الله حجازی

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

مهتاب دانشجوی رشته معماری است. او برای تنظیم پایان نامه اش رابطه دوستانه ای با استاد راهنمای خود اعلاء ایجاد می کند این ارتباط منجر به ایجاد احساس عاشقانه یک سویه از طرف استاد راهنما او می شود، اما مانع بزرگی برای رسیدن به مهتاب به اعلاء وجود دارد…

4.9

یک مرد، یک شهر

(1386)

کارگردان: حسن هدایت

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

داستان «کارگاه مینوی» است که برای انجام کاری شخصی و خانوادگی عازم خرمشهر می شود و در این مسیر حوادثی برایش اتفاق می افتد.

4.9

جمشید و خورشید

(1386)

کارگردان: بهروز یغماییان

رای کاربر: 2

رای شما:

0/10

جمشید اتفاقی دختر پادشاه را می بیند و دلباخته او می شود. پادشاه که فرزند ذکور ندارد،‌تصمیم می گیرد بین شاهزاده های نقاط دیگر مسابقه ای بگذارد و شاهزاده برنده، داماد پادشاه و وارث حکومت او شود. خورشید که نمی خواهد جایزه این مسابقه شود از قصر فرار می کند و در جنگل اسیر گرگ ها می شود. جمشید، خورشید را ...