به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: عزیزالله بهادری
رای کاربر: 4
زهره دختر فقیری است که با مسعود آشنا می شود؛ اما اشرف، پدر مسعود که مرد متمولی است، با ازدواج آن دو مخالفت می کند. زهره وانمود می کند که یتیم است؛ اما جهانگیر فاش می کند که عصمت، مادر معروفه ی زهره، در قید حیات است. مسعود، به رغم نظر پدرش، با زهره ازدواج می کند و اشرف طبق نقشه ی جهانگیر پسرش را به ب...
کارگردان: عزیزالله رفیعی
رای کاربر: 4
«حیدر» مرد متدین و مردمدوستی است. او در سفرش به تهران متوجه موقعییت مایوس و ناامیدکننده دختری به نام «مریم» میشود که اسیر زن بدکارهای است. حیدر پس از یک سلسله ماجرا، سرانجام مریم را آزاد کرده و از او میخواهد که هر زمان به یاری او نیا زداشت، به شهر او سفرر کند. حیدر در بازگشت به شهر خودش میشنود ...
کارگردان: امیر نادری
رای کاربر: 4
«علی» بوکسور جوانی است که در رویای قهرمانی حرفهای راهی آمریکا شده و خیلی زود اسیر دام اهریمنی گروهی دلال و تبهکار شده و قراردادی منعقد میکند که تابع دستورات آنها باشد. علی به زودی، آماده و سرحال در مسابقات شرکت کرده و اعتباری به هم میزند. اوقات خوشی دارد تا این که از او خواسته میشود برای منافع ...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 4
مردی خواهر همسرش را فرریب میدهد و دختر که از عکسالعمل خانواده وحشت دارد از خانه میگریزد. برادر دختر به جستجوی او میپردازد و در تعقیب و گریز دختر به بالای ساختمان پلاسکو کشیده میشود و شهرخواهر دختر، زودتر از برادرش به او دست مییابد و ضربهای کشنده به او وارد کرده و میگریزد. دختر قبل از اینکه ب...
کارگردان: ناصر محمدی
رای کاربر: 4
«تقی» و «زری» از شهرستان فرار میکنند که در تهران با هم ازدواج کنند. در تهران اتاقی اجاره میکنند و تقی به دنبال فرراهم آوردن مقدمات از خانه خارج میشود. در غیاب تقی، «محمود» پسر صاحبخانه، سعی میکند خود را به زری نزدیک کند. زری در درگیری با محمود، او را از پنجره به بیرون هل میدهد و به خیال آن که...
کارگردان: مهدی معدنیان
رای کاربر: 4
بازگویی گوشهای از فعالیتهای روحانیت از سال 1342 علیه حکومت وقت که منتهی به حمله عناصر ساواک به مدرسه فیضیه قم میشود و پس از آن، ادامه مبارزات و درگیریها، تا پایات سقوط رژیم، دنبال میشود.
کارگردان: غلامحسین لطفی
رای کاربر: 4
«ارباب جمشید» محل اجتماع سیاهیلشگرهای فیلمهای فارسی است تا آدمی معروف به «چیچو» آنها را به صحنه فیلمبرداری ببرد. تازهوارد این جمع، جوانی است به نام «داوود» که برای هنرپیشه شدن، از شهرستان به تهران آمده است. داوود در این جمع با «احمد آرتیست» و «مصطفی جیمزباند» آشنا میشود. آنها قول میدهند تا...