به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سیروس مقدم
رای کاربر: 5
خانواده نقی معمولی به دلایلی منطقی مجبور میشوند که به کشور ترکیه سفر کنند و در این کشور با ماجراهایی عجیب روبهرو میشوند که همبستگی خانواده، عشق و علاقه آنها به همدیگر، اهمیت وطن و دورهم بودن را بیشتر از گذشته درک میکنند…
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 5
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی میکند، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری میفرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرد...
کارگردان: محمدحسین لطیفی
رای کاربر: 5
سریال دودکش درباره دو خانواده است که زندگی سادهای دارند و یک قالیشویی را اداره میکنند، اما هر بار ماجراها و مسائلی برای آنها اتفاق میافتد؛ مثلاً کارگاهشان پلمپ میشود و یا ماشینشان توسط پلیس توقیف میشود و از جهت دیگر داماد آنها (نصرت) مسائل مالیاش به دیوار خرده است و...
کارگردان: رسول صدرعاملی
رای کاربر: 5
بیست و پنج سال زندگی یک زن با همه دردها و غصههایش، شوهری که در زندان و پسری نابینا که در انتظار آزادی پدربزرگ میشود. و یک روز خبر از آزادی پدر میرسد و پسرش ازدواجش را قرار میگذارد که در همان روز برگذار کند. اما "پدر" در زندان در میگذرد و این ضربهای هولناک برای مادر و پسر منتظر است و پسر وضعیتی...
کارگردان: همایون اسعدیان
رای کاربر: 5
سیدرضا که به تازگی با خانوادهاش به تهران آمده متوجه بیماری خاص همسرش زهرا میشود و به ناچار برای تهیه هزینه درمان او تغییراتی در شیوه زندگیاش میدهد..
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
رای کاربر: 5
داستان این فیلم درباره طلبهای به نام سید حسن است که معتقد است چون مانند پدربزرگش میان مردم نیست و نفسش تاثیری ندارد نمیتواند لباس روحانیت را بپوشد و تنها برای دلخوشی خانواده اش چنین میکند. روزی که لباس روحانیت را میخرد در مترو پسرکی لباس او را میدزدد. جستجوی او برای لباس موجب آشنایی او با بیخا...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 5
فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مینهای باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
رای کاربر: 5
دختری به نام حوریه که چندین سال است پدرش، امیرحسین، به دست عراقیها به اسارت گرفته شده، نسبت به خروج های بی موقع مادرش، مریم، از منزل مشکوک است و این شک با تلفن های ناشناسی که به او می شود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت می شود افزایش می یابد…