به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: پویا بادکوبه
رای کاربر: 5
گلسا دختری ۱۶ ساله است که به همراه خانوادهاش در شهری کوچک در اطراف تهران زندگی میکند. او بیشتر اوقات خود را با گروهی از دوستانش میگذراند. یک روز آنها تصمیم میگیرند تا دست به اقدامی هیجانانگیز بزنند؛ اقدامی که پیامدهای غیرمنتظرهای در پی خواهد داشت و از کاری صرفاً سرگرمکننده و هیجانانگیز، به د...
کارگردان: سید جواد رضویان
رای کاربر: 5
روح پدر هوشنگ که مدتی است از دنیا رفته، نزد پسرش می آید و از او می خواهد تا بدهی هایی که داشته را به چند نفر پرداخت کند که در جریان پرداخت این بدهی ها اتفاقاتی می افتد...
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
رای کاربر: 5
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: حمید نعمتالله
رای کاربر: 5
فرید مرد میانسالی است که به قرص اعتیاد دارد و همسرش نیز او را ترک کرده و رابطهاش با پسرش نیز چندان درخشان نیست. در این شرایط او تصمیم میگیرد به زندگیاش سر و سامان دهد اما...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
رای کاربر: 5
دلشاد دستفروش دوره گردی است که به خاطر مشکلات مالی و اجاره خانه عقب افتاده اش ناچار می شود راه های جدیدی را برای بدست آوردن پول بیازماید. اما همه راه ها به روی او بسته می ماند. تنها، راهی غیرمعمول او را وسوسه می کند. سرانجام او در برابر بزرگترین و غیرمعمول ترین واقعه زندگی اش قرار می گیرد. واقعه ای ...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
رای کاربر: 5
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ...
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 5
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی میکند، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری میفرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرد...
کارگردان: محمد متوسلانی
رای کاربر: 5
"میرزا نوروز" بین مردم شهر بخاطر کفشهای کهنه و پر وصلهاش شهرت دارد و این کفشها وسیلهای برای تخطئه و دست انداختن میرزا است. میرزا اهمیتی به مسخرگیهای مردم شهر نمیدهد. ولی همسرش که تاب تحمل این وضعیت را ندارد او را ترک کرده و شرط بازگشت را خرید کفشهای نو قرار میدهد. میرزا که همه توجهش معطوف ما...
کارگردان: اکبر صادقی
رای کاربر: 5
"بالاش" پس از سالها به روستایش باز میگردد. در غیاب او، در سالهایی که در زندان به سر میبرده، پدرش را کشتهاند. یکبار بالاش تصمیم میگیرد که زندان ناتمام "قالاسی" را که در نقطه دور افتادهای قرار دارد ببیند. در این محل چهار ساواکی مخفی شدهاند تا در فرصتی مناسب، به وسیلهی راهنمایی که از روستا ربوده...
کارگردان: رضا درمیشیان
رای کاربر: 5
عده ای از جوانان بزهکار، به قصد دزدی از قشر پولدار، گروهی با نام «لانتوری» تشکیل میدهند. پاشا فرد اصلی لانتوری در این بین عاشق زنی به نام مریم میشود. پاشا قصد ازدواج دارد اما مریم چندین بار جواب منفی میدهد، تا اینکه در آخرین بار...
کارگردان: مسعود دهنمکی
رای کاربر: 5
"به خودتان تکان بدهید تا خدا تکانتان نداده!" این جمله ای است که حاجی یوسف، پیرمرد زاهد شهر با دیدن آسیب های اجتماعی به مردم و مسئولین گوشزد می کند اما برخی او را جدی نمی گیرند و برخی نیز با شایعه وقوع زلزله و عذاب دستمایه شروع داستان را فراهم می کنند...