به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: جمشید حیدری
رای کاربر: 8
«امیر» پس از شهادت «حیدر»، مراد و استاد خود، متحول شده و راهی جبهه میشود. در آنجا با «آیت» فرماندهی گروه تکاوران آشنا میشود. او وقتی همراه گروه برای انجام یک مأموریت سرّی میرود، پی به روحیه و دیدگاه واقعی آنها میبرد و خود را برای تزکیهی روح آماده میکند. آنها پس از طی مراحل سخت و خطرناک به پ...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 7
«صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی میبرد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نظر خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن میگیرد. حضور «صادق» در منطقهی جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش میآورد. او ...
کارگردان: اصغر هاشمی
رای کاربر: 7
گروهی خرابکار برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام به چاپ اسکناس و وارد کردن مواد مخدر میکند. یکی از افسران نیروی انتظامی مأموریت مییابد که این توطئه را کشف و شبکهی خرابکاری را نابود کند. او از یکی از دوستان قدیمی خود کمک میگیرد و...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 6
قبل از انقلاب اسلامی، دبیرستان تعطیل میشود. هفت دانشآموز با هم قرار ملاقاتی را در چند سال آینده میگذارند. پس از انقلاب اسلامی، آنها که حال هریک شغل و زندگی خاصی پیدا کردهاند، به قرار ملاقات میآیند. یکی از آنها که وکیل دعاوی است به محل قرار نمیآید. او درگیر وکالت یک شرکت بزرگ است که این کار م...
کارگردان: عباس بابویهی
رای کاربر: 6
مهندس «علی صالحی» تنها متخصص مورد نیاز ستون پنجم در منطقه است. او به همراه همسر باردارش به گروگان گرفته میشود. آن دو تا پای نابودی عوامل دشمن و تأسیسات ماهوارهای آنها به مبارزه میپردازند. یاریدهندهی آنها روح پاک دختربچهای است که در اولین لحظات شروع جنگ تحمیلی و حین حملهی دشمن به فرودگاه اه...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
رای کاربر: 8
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گم...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 8
پلاک «یوسف» از شکم یک کوسه در آبهای جنوب پیدا میشود. همه معتقدند که او شهید شده است. «دایی غفور» که رانندهی تاکسی فرودگاه است، برخلاف دیگران معتقد است که پسرش «یوسف» روزی بازخواهد گشت. زندگی او و دختری به نام «شیرین» که از قبل برای جستجوی برادرش به ایران آمده است، در یک نقطه به هم میرسد. آنها ب...