به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سیروس مقدم
رای کاربر: 8
«ارسطو» کامیون خودش را که پس از یک تصادف شدید آسیب دیده تعمیر میکند و طبق رسم و رسوم مردم «شمال» باید برای این کامیون یک «خروس سیاه» بکشد. ارسطو به دنبال خرید خروس سیاه میرود، اما خروسی پیدا نمیکند... در ادامه نقی قرار است یک گنبد و دو گلدسته را از مازندران به تهران و به روستایی در قشم ببرد. ا...
کارگردان: رامبد جوان
رای کاربر: 8
برنامه با مقدمهٔ رامبد جوان شروع میشود و پس از آن او و حضار تیتراژ شاد برنامه را میخوانند. بعد، مهمان برنامه را همراه با تشویق به داخل دعوت میکنند. گفتگو با مهمان شروع میشود که با شوخی و خنده همراه است. در پایان از مهمان برنامه خواسته میشود که پنج ثانیه به سمت دوربین لبخند بزند و تا به بهترین ل...
کارگردان: سید داود اطیابی
رای کاربر: 5
چند سارق خطرناک و حرفهای با لباسهای مبدل و به صورت انیمیشن دو بعدی کتیبهای را از موزه ملی میدزدند و قصد خروج از کشور را دارند که کتیبه به دست چند کودک و نوجوان در شمال کشور میافتد و این کودکان با یکدیگر عهد میبندند تا رسیدن پلیس از کتیبه دفاع کنند. همین باعث میشود بچهها از تمام وسایل خود به ...
کارگردان: رضا درمیشیان
رای کاربر: 7
نوید دانشجوی ستارهدار و اخراجی برای فراهم آوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بیاخلاقیهای جامعه با خود تمرین میکند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر مورد علاقهاش «ستاره» را از دست ندهد...
کارگردان: علی عطشانی
رای کاربر: 7
فرزاد بدون هماهنگی پدرش قصد دارد با نگار ازدواج کند. رضایت موقت پدر همه چیز را برای مراسم خواستگاری محیا میکند اما گذشتهی نگار همهی شرایط را دچار تغییر میکند و...
کارگردان: نیما جاویدی
رای کاربر: 7
زوجی جوان در آستانه سفر به ملبورن ناخواسته درگیر ماجرایی پیچیده می شوند...
کارگردان: شهرام مکری
رای کاربر: 7
چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبه-رستورانی قرار دارد که سه مرد ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست...
کارگردان: جمشید محمودی
رای کاربر: 8
عبدالسلام مهاجری افغان است که به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول کار و زندگی است. عشقی در راه است عشق صابر به مرونا، عشقی که فرجامش را هیچکس نمیداند، نه صابر، نه مرونا و نه حتی عبدالسلام، یک عشق نافرجام...