منظوم | مرجع سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران

«ویلایی‌ها» قصه خانواده‌های فرمانده‌هان سپاه و ارتش در سال 1365 است. عزیز زن 50 ساله‌ای است که همراه نوه‌هایش وارد مجموعه ویلاها می‌شود. الیاس نیز راننده بسیجی است که هر وقت وارد مجموعه می‌شود همه نگران این می‌شوند که شاید خبر شهادت یکی از فرماندهان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران...

4.9

هجوم

(1395)

کارگردان: شهرام مکری

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

«هجوم» درباره یک تیم ورزشی آماتوری و مربی‌شان است. اعضای تیم رازی برای پنهان کردن دارند و گروهی در جست‌وجوی پیدا کردن سرنخ‌هایی از این ماجرا هستند.

4.8

یک کیلو و بیست و یک گرم

(1395)

کارگردان: رحیم طوفان

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

سه قشر از طبقه فرهنگی را کارشناسی و روایت می کند.

5.5

متولد 65

(1394)

کارگردان: مجید توکلی

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

داستان دختر و پسر جوانی را روایت می‌کند که با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیت‌های مختلف اجتماعی جا می‌زنند و از این طریق می‌خواهند به خواسته‌های خود برسند. آنها به‌ طور اتفاقی به عنوان خریدار به ساختمانی مراجعه می‌کنند، ولی در ادامه با حقایقی رو به رو می‌شوند که...

4.8

پل خواب

(1394)

کارگردان: اکتای براهنی

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

شهاب در آستانه‌ی ازدواج با نامزدش است. شرایط اقتصادی و مالی او باعث می‌شود به اتفاق دوستش وارد یک معامله تجاری شود اما در کمال ناباوری پول‌های او را بالا می‌کشند و شرایط سختی بر زندگی او حاکم می‌شود. پول بهره‌ای می‌گیرد، از پرداخت اقساط آن هم عاجز می‌شود و طلبکاران او را راحت نمی‌گذارند. شهاب تحت تا...

6.9

خشم و هیاهو

(1394)

کارگردان: هومن سیدی

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

زندگی به من آموخت که هیچ‌چیز از هیچ‌کس بعید نیست!

7.2

بارکد

(1394)

کارگردان: مصطفی کیایی

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

پشت هر آدمی یه داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم، بهتره قبل از هر قضاوتی یکم صبر داشته باشیم...

4.2

گاهی

(1394)

کارگردان: محمدرضا رحمانی

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

داستان سه زوج ایرانی که در پایان حضور خود در یک مهمانی با تراژدی روبرو می‌شوند...

4.8

دلبری

(1394)

کارگردان: سید جلال دهقانی‌اشکذری

رای کاربر: 6

رای شما:

0/10

طوبی: امشب عروسی امیرحسینِ، دوتامون خوشحالیم ...من نباید اون حر‌ف‌ها رو می‌زدم، فقط بهم بگو چرا چهار بار چشمت و بازبسته کردی ... منظور خاصی داشتی میثم ؟