به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
رای کاربر: 5
یک زن و یک مرد برای شنیدن آخرین قطعهی ساخته شدهی یک موزیسین مشهور جهانی در شب مرگ او، رو در روی یکدیگر قرار میگیرند. این رویارویی مسیر زندگی هر دوی آنها را تغییر میدهد...
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 4
داستان دو دختر جوان است که با هم دوست هستند و درحالی که یکی از آنها نامزد دارد رابطه عاشقانهای بین نامزد دختر با دوست او برقرار شده است...
کارگردان: ایرج کریمی
رای کاربر: 4
روایتگر زندگی زوج جوانی است که مرد به دلیل بیماری سرطان روزهای آخر عمرش را سپری میکند و در ادامه آن رقابتی بین مادر و همسر این مرد جوان رخ میدهد...
کارگردان: بهروز افخمی
رای کاربر: 6
یک مامور اسرائیلی که برای دور جدید ترور دانشمندان اتمی به ایران فرستاده میشود. این مامور ورزیده تنها کار میکند و از همکاری آدمهای فریب خورده و یکبار مصرف استفاده میکند که تا آخرین لحظه از ماموریت خود خبر ندارند. یک موتور سوار مسافرکش در دام او میافتد و نادانسته برای ترور تعلیم میبیند و ...
کارگردان: حمیدرضا قطبی
رای کاربر: 8
درباره زنی به نام شیرین است که در مراسم ختم پدرش به روابط جدیدی در زندگی او پی میبرد و حقایقی تازه را کشف میکند...
کارگردان: مجید اسماعیلی
رای کاربر: 2
اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمع...
کارگردان: وحید امیرخانی
رای کاربر: 4
میثم در به در دنبال گرفتن مجوز چاپ کتابش است؛ کتابی که قرار است معضلات ناشی از بلوغ دخترها و پسرها را حل کند...
کارگردان: بهرام توکلی
رای کاربر: 9
تو میدونی من از چیه مارادونا خوشم میآد؟ از اینکه تو زندگیش هیچوقت واقعیت و رویا براش مرز نداشت، وقتی بازی میکرد با همه وجودش بازی میکرد، پرواز میکرد، بازی نمیکرد، وقتی معتاد شد یه کوه کوکائین میریخت جلوش د بکش همه چیزو تا تهش میرفت، خودشو لوس نمیکرد... همهاش برای این بود که واقعیت و رویا ب...
کارگردان: امیرحسین ثقفی
رای کاربر: 5
من دیگر نمیتوانستم بدون گاری راه بروم یا بایستم.اسب دیگر نمیتوانست بدون گاری بایستد یا راه برود. من دیگر نمیتوانستم...اسب...من...اسب...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
رای کاربر: 7
داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به دنبال یک شوخی و شرطبندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند، مسیری که درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم میزند.