به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسین سهیلیزاده
رای کاربر: 10
همیشه عشقهای بزرگ و زیبا، دشمنان بزرگ و مخوف داشتهاند.
کارگردان: محسن تنابنده
رای کاربر: 7
به جان نیاز، قصاص بخوای بچه رو میگیرم طلاقت میدم جان یه دونه دخترمونو قسم خوردم که بدونی اینکارو میکنم به جان نیاز.
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
رای کاربر: 10
جلال مرادی ۴۲ ساله در طی تصادفی خانوادهای را به قتل میرساند، اما تصادف در دادگاه غیرعمد شناخته می شود. او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک کرده و به شهری دیگر می رود، پس از دو سال به شهرش باز میگردد زیرا که زنش دچار مرگ مغزی شده است...
کارگردان: نرگس آبیار
رای کاربر: 10
روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی میشود و این در حالیست که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه میشود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آنها رقم میخورد.
کارگردان: رامبد جوان
رای کاربر: 10
این فیلم داستان فرد بدشانس و دردسرسازی به نام فرخ را روایت میکند که برای کمک به همکار سابقش، به رشت سفر میکند ...
کارگردان: مهدی نادری
رای کاربر: 8
این فیلم سینمایی یک کمدی اجتماعی است که در ایران و آلمان ساخته شده است و داستان آن حول شخصیت جمشید سامورایی میچرخد.
کارگردان: مهدی فرد قادری
رای کاربر: 1
فیلم «بی وزنی»، قصههای «زنانه»، دارد که از نظر فرمی در فضایی متفاوت از «جاودانگی»، اثر اول «مهدی فرد قادری»، کارگردان این فیلم ساخته خواهد شد.
کارگردان: امیر داسارگر
رای کاربر: 1
سه نوجوان که در حال آماده شدن برای مسابقه ساخت پهباد هستند٬ با پیدا شدن یک یوزپلنگ در اطراف محل زندگیشان٬ وارد مسائل و درگیریهای مختلف و مهیجی میشوند.
کارگردان: حسین امیری دوماری، پدرام پورامیری
رای کاربر: 1
در شب عروسی اسما٬ مسعود برادر یاسر خواستگار سابق اسما به تحریک او به قصد به هم ریختن عروسی به مراسم عروسی میرود٬ اما در درگیری به دست جمال برادر اسما کشته میشود و ..
کارگردان: همایون غنیزاده
رای کاربر: 10
تو پرورشگاه صدام میکردند مسخره باز! اما من مشت محکمی حواله صورت یکیشون کردم تا داستان رو شروع کنم.
کارگردان: علیرضا سبحانی
رای کاربر: 1
مرد فقیر و تنگدستی است که به یکباره قدرت و توانمندی منحصر به فردی پیدا می کند...
کارگردان: حمیدرضا قطبی
رای کاربر: 1
دختربچه ای در قطار با خانم معلم نویسنده ای آشنا می شود و با خاطره ای خوش از او خداحافظی می کند و از آن زمان به بعد برای تلفن و دیدار او به انتظار می نشیند. اما خانم نویسنده به قولش وفا نمی کند و با نوشتن رمانی با عنوان " قطار آن شب " موضوع را به سوژه ای داستانی مبدل می کند. بی تابی و بی قراری های د...