به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: علی حاتمی
رای کاربر: 10
"حبیب آقا ظروفچی" کاسب با ایمان و خوشنامی است که در چهل و چندسالگی هنوز ازدواج نکرده و با مادر و برادر ناتنیاش "مجید" زندگی میکند، مجید که عقل درستی ندارد در مغازه برادرش کار میکند و ظرفهای کرایه را به مجالس عزا و میهمانی میبرد. وی عاشق دختری است که عکسش را در ویترین یک عکاس خانه دیده است. حال ...
کارگردان: رسول صدرعاملی
رای کاربر: 10
بیست و پنج سال زندگی یک زن با همه دردها و غصههایش، شوهری که در زندان و پسری نابینا که در انتظار آزادی پدربزرگ میشود. و یک روز خبر از آزادی پدر میرسد و پسرش ازدواجش را قرار میگذارد که در همان روز برگذار کند. اما "پدر" در زندان در میگذرد و این ضربهای هولناک برای مادر و پسر منتظر است و پسر وضعیتی...
کارگردان: ساموئل خاچیکیان
رای کاربر: 10
با شروع جنگ، نیروی هوایی همگام با دیگر نیروها وارد عمل میشود، خلبانی پس از چند پرواز موفقیتآمیز تهاجمی، در یکی از پروازها، صدمه دیده و سقوط میکند. خلبان با چتر نجات در کردستان عراق فرود میآید. عراقیها در تعقیب او هستند ولی یک تکاور ایرانی که به منطقه جهت انجام عملیاتی، نفوذ کرده، او را یافته و ...
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
رای کاربر: 10
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان س...
کارگردان: امیر نادری
رای کاربر: 10
"امیرو" تنها و بی کس، در رویای سفری به ناشناخته و میل به پیروزی، در یک کشتی متروکه کنار بندری در جنوب زندگی میکند. روزگار را با اشتغال به کارهای مختلف میگذراند. امیرو برای اینکه بداند، آن سوی بندر، آنجا که کشتیها و هواپیما میروند، کجاست... باید دانستنیهایش را بیشتر کند و در این راه شتاب دارد. در...
کارگردان: ایرج قادری
رای کاربر: 10
ظاهر امر حکایت داوطلب شدن یک قاچاقچی سابقهدار "زیتال" در همکاری با پلیس برای قاچاقچیان تریاک است و "احمد" افسر پلیس اداره مبارزه با مواد مخدر که همه جا سایهوار در تعقیب زینال بوده، خشنود از موقعیت پیش آمده، نهایت بهره برداری را در ریشهکن کردن قاچاقچیان میکند. اما خبرنگاری در جستجوهایش به حقیقتی ...
کارگردان: ناصر تقوایی
رای کاربر: 10
"ناخدا خورشید" ناخدای یک لنج بارکش در سواحل جنوب خلیج فارس است که در بندر لنگه اقامت دارد. بعد از ترور نخستوزیر در سال 1341، ناخدا گروهی را به سواحل جنوبی خلیج فارس میبرد. یک دلال در این ماجرا مداخله میکند و یک گروه تبعبدی که افراد شروری هستند بعد از کشتن یکی از فروشندگان مروارید قصد فرار از بندر...
کارگردان: عباس کیارستمی
رای کاربر: 10
پسربچهای هنگام انجام تکالیف شب متوجه میشود دفتر همکلاس خود را اشتباهاٌ برداشته و با خود به خانه آورده است. در حالیکه معلم تاکید کرده است دانشآموزان بایستی تکالیف خود را در دفتر مخصوص تکالیف شب انجام دهد. خانه همکلاس در قریه مجاور قرار دارد. راه دور است و دشوار ولی پسربچه خود را ملزم میداند هر طو...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 10
در یک ساختمان چهار طبقه در حاشیه شهر که نمور و فرسوده است و نیاز به تعمیر دارد، چهار خانواده زندگی میکنند. مباشر و نماینده قانونی خانه، "عباس آقا" که در طبقه اول سکنا دارد درصدد است خانه را از مستاجرین تخلیه نماید و به کمک آژانس معاملات ملکی (مهتاب) ساختمان را به تدریج به نام خود کند. مستاجرین که ح...
کارگردان: امیر قویدل
رای کاربر: 10
در اواخر پائیز و اوایل زمستان 1357 در اوج اعتصابات عمومی یک قطار محمولهی سوختی متعلق به ارتش که قرار است در انبار اصفهان تخلیه شود توسط اعتصابیون شرکت نفت و راهآهن دولتی با پیروی از فرمان امام مبنی بر تأمین سوخت داخلی کشور ناگهان تغییر مسیر داده و عازم منطقهای دیگر که اهالی آن به سوخت نیاز دارند ...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 10
ارتباط خط کمین با نیروهای خودی توسط دشمن قطع شده و احتمال سقوط، بسیار زیاد است. مقابله و مقاومت نیروها در مقابل دشمن نیازمند حضور دیدهبان جهت هدایت آتش سنگین است. عارفی برای پیوستن به خط کمین و دیدهبانی، باید از مسیری عبور کند که زیر آتش شدید دشمن قرار دارد...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
رای کاربر: 10
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ...