به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 9
"قدرت" که بعد از دزدی تحت تعقیب است برای مخفی شدن نزد دوست زمان تحصیلیاش "سید" میرود. سید زمانی در مدرسه قدرتی داشته ولی حالا سخت معتاد است. سید با زنی به نام "فاطی" که در تئاتر کار میکند، زندگی مشترکی دارد. قدرت نمیتواند سید را از اعتیاد برهاند و کوششهای سید نیز برای نجات او نتیجه نمیدهد. آن...
کارگردان: فریدون گله
رای کاربر: 9
"ابی" از زندان آزاد میشود و این مصادف است با آزادی زندانی دیگری به نام "حسین" که هفده سال در زندان بسر برده است. تنهایی وجه مشنرک بزرگ این دوست. هیچکدام هدف معینی ندارند و در یک قهوهخانه در جریان یک بازی ترنا، حسین حاکم میشود و به تمسخر حکم میکند که ابی از جنوب شهر حرکت کند و در کافههای بین را...
کارگردان: سهراب شهید ثالث
رای کاربر: 7
راهبان پیری سال]ای زندگی خود را در محل دورافتادهای میگذراند و با همسرش زندگی یکنواخت و آرمی دارد تا اینکه یک روز حکم بازنشسته شدنش را به او میدهند. با این حکم همه چیز برای راهبان به پایان میرسد و جای او را راهبان جوانی میگیرد. حالا راهبان پیر باید محل سکونتش را تخلیه کرده و به جائی برود که نمی...
کارگردان: مسعود اسدالهی
رای کاربر: 7
"آزاده" که وسیلهی "محسن" فریب خورده سعی دارد که او را راضی به ازدواج با خود کند. اما "محسن" از او میگریزد و به شمال میرود. "آزاده" در پی مقصودش به شمال میرود. پدر "آزاده" که مرد متمولی است جوانی با اسم "علی" را مامور میکند که دخترش را یافته و نزد خانوادهاش بازگرداند. "آزاده" وقتی از "محسن" ناا...
کارگردان: محمد متوسلانی
رای کاربر: 7
"ذبیح" پس از سالها از زندان آزاد شده و به زادگاهش باز میگردد تا معشوقهاش را که به هنگام زندانی شدنش از او حامله بوده بیابد. معشوقه ذبیح ازدواج کرده و شوهرش مانع این شناسایی میگردد. سرانجام پسر واقعی ذبیح با کمک پدرخواندهاش پدر خود را میکشد.
کارگردان: نظام فاطمی
رای کاربر: 5
"مهدی" ئر شرایطی که انتظار ورود برادرش "محمود" را از آمریکا دارد با "نازی"_ که کابارهای دارد_ آشنا میشود و بزودی تصمیم میگیرند که با هم ازدواج کنند ولی "هما" همان دختری است که خانواده برای "مهدی" در نظر گرفتهاند. وقتی "محمود" متوجه امر میشود بناچار به "هما" میقبولاند که از وصلت با هم چشم بپوشن...
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
رای کاربر: 7
"عباس" مرد مقتدر و تنها لوطی محل است. پس از پانزده سال اقتدار سرانجام عباس روزی "زینل" را فاتح مبارزه با خود معرفی میکند همچنان که خود از قبلی برده بود. زینل بعد از این حادثه مرید عباس میشود. ولی پس از چندی در یک مبارزه ناجوانمردانه طی توطئهای به قتل میرسد و عباس بار دیگر جای خود را پس میگیرد...