به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمدرضا اعلامی
رای کاربر: 7
پسر جوانی که فروشنده فیلمهای ویدئویی قاچاق است، کمکم توسط یک دندانپزشک به نام باقری به توزیع مواد مخدر روی میآورد. یکی از مشتریان رضا به نام فرخ او را مورد توجه قرار داده و در عین حال خواهر فرخ (آرزو) و رضا به یکدیگر علاقمند میشوند.
کارگردان: حسن هدایت
رای کاربر: 7
جسد زن مسنی در ساحل دریای مازندران پیدا میشود. کارآگاه علوی عکسی از جسد پیدا میکند که شماره تلفن خودش و کافهی مهتاب پاتوق همیشگی او پشت آن نوشته شده است.
کارگردان: اسماعیل براری
رای کاربر: 7
نوجوان روستایی که برای چیدن بوتههای دارویی به صحرا رفته، اما شاهد انداختن جسدی درون یک قنات توسط یک زن می شود. زن با دیدن نوجوان تلاش میکند او را بکشد و نوجوان در جدالی نابرابر، به تدریج شخصیت کودکی خود را پشت سر میگذارد. این فیلم
کارگردان: محمود شولیزاده
رای کاربر: 7
نورا دختر خردسال روستایی در اثر یک حادثه فلج می شود و (نیاز) برادر بزرگتر او به رغم مخالفت خانواده به امید شفا و بهبودی خواهرش قصد دارد او را به امامزاده بالای کوه ببرد.
کارگردان: محمود بهرازنیا
رای کاربر: 7
بازیگر افغانی فیلم جمعه به دعوت رسمی جشنواره هامبورگ به آلمان می رود و تنها پس از سه روز بهعنوان پناهندهای ساده مجبور به اقامت در یکی از بدترین اردوگاههای پناهندگان در آلمان می شود.
کارگردان: اصغر هاشمی
رای کاربر: 7
آذر در زندان مطلع میشود که دختر نوجوانش نگین از خانه فرار کرده. او از یکی از دوستانش بنام ندا که قبلاُ هم بندش بوده تقاضای کمک میکند تا دخترش را پیدا کند و...
کارگردان: محمدرضا محمدی نجات
رای کاربر: 7
این مستند به بررسی آزادسازی زندان خیام در سال 2000 در مرز بین لبنان و اسرائیل می پردازد...
کارگردان: سعید خورشیدیان
رای کاربر: 7
کیوان و داریوش در طی یک ماجرای تصادفی با ترانه و دوستش کیمیا، آشنا میشوند که منجر به علاقه متقابل و دوجانبه کیوان و ترانه و داریوش و کیمیا میشود. ترانه با دوستانش شرط میبندد که کیوان را سر کار بگذارد ولی در طی روابطش با او واقعاً عاشقش میشود. داریوش هم با کیمیا ازدواج میکند.
کارگردان: علی عبدالعلیزاده
رای کاربر: 7
سهند آذرنیا، پیرمرد صاحب کارخانه عروسکسازی، زمانی که برای نجات کارخانهاش از ورشکستگی، عروسکی با هویت بومی ارائه میدهد، توسط گروهی دزدیده می شود. ساوالان، برادرزاده او که آهنگساز است توسط عروسکها فراخوانده میشود تا به کمک پیرمرد بشتابد.