به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ایرج قادری
رای کاربر: 7
غزل دلاویز و سورنا در یک دانشکده تحصیل می کنند و هر دو شاعرند. غزل ناراحتی چشمی دارد و با شدت یافتن بیماری، از تحصیل در دانشگاه انصراف می دهد و بعد از مدتی بینایی اش را از دست می دهد سورنا که نگران سرنوشت غزل شده به سراغ او می رود تا در درس های دانشگاهی کمکش کند و به تدریج بین آن ها علاقه ای ناگفته ...
کارگردان: احمدرضا معتمدی
رای کاربر: 8
یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده اما بیماری روزبه به شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی ست. مستوفی، عموی یلدا، در سال ه...
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 9
دنیا زنی ثروتمند است که پس از مرگ سه همسرش دچار افسردگی شده و برای مداوا نزد روان پزشک می رود. دکتر از او می خواهد زندگی اش را شرح دهد و دنیا از ازدواج اولش با فرزام می گوید: آن دو که در یک دانشگاه تحصیل می کنند، بر اثر یک سوء تفاهم اخراج می شوند. فرزام که به نیت دنیا برگه قرعه کشی بهزیستی خریده جای...
کارگردان: فریدون جیرانی
رای کاربر: 2
سحر ماهان، موسیقی دان، و شهرام شب آویز، کارگردان تئاتر، پس از چند سال زندگی مشترک تصمیم به طلاق می گیرند و می خواهند پسرشان امیرحسین متوجه قضیه نشود. قرار می شود امیرحسین سه روز در هفته پیش مادرش باشد و بقیه روزها نزد پدرش. یکی از دوستان شهرام به نام پیمان که به اتفاق نامزدش عضو گروه نمایشی شهرام هس...
کارگردان: داریوش فرهنگ
رای کاربر: 3
داوود و لیلی در شب عروسی خود راهی شمال می شوند. آن ها در میانه راه با مهشید و آرش آشنا شده و با هم همسفر می شوند. آرش که بدنبال سانحه تصادف باعث مرگ مردی سیاهپوش شده بود با همکاری داوود جسد را به درون مرداب پرتاب می کند. داوود که پس از این اقدام تصمیم به بازگشت می گیرد با مخالفت آرش روبرو می شود. آن...
کارگردان: قدرتالله صلحمیرزایی
رای کاربر: 1
نادر و دخترعمویش آذر که به هم علاقه مند هستند، براساس نقشه ای که کشیده اند، تاج و شمشیری را که متعلق به جد خانوادگی شان بوده از موزه می دزدند، اما پدر آذر می گوید برای تکمیل این مجموعه نیاز به حمایل نیز هست. از طرفی محسن که راننده تاکسی است به طور اتفاقی دختری به نام نرگس را سوار می کند و پی می برد ...
کارگردان: محمدحسین لطیفی
رای کاربر: 3
مریم که دختری مستقل و متکی به نفس است، پس از بازنشستگی پدرش اداره کارگاه مجسمه سازی او را به عهده می گیرد. او با وجود خواستگاران زیادش حاضر به ازدواج نیست، اما دختردایی اش نغمه، چون خواستگار ندارد دچار افسردگی شده و دست به خودکشی می زند که نجاتش می دهند. وقتی مریم پی به وضعیت بحرانی نغمه می برد به د...
کارگردان: بهروز افخمی
رای کاربر: 9
خواب اولیه راوی مربوط به یک گردش شبانه است در ساحل زاینده رود، به همراه پدر، گلچین و چند مرد جوان دیگر. در خانه ای که راوی در آن سکونت دارد، خشایار و حمید هم زندگی می کنند؛ اولی در تلاش است تا منظومه طولانی اش را به سرانجام برساند و دومی در تدارک ازدواج است. راوی که قصد دارد کابوس های دائمی اش را یا...
کارگردان: ابراهیم شیبانی
رای کاربر: 9
شراره و سینا پس از ازدواج، برای ماه عسل به ویلایی در شمال می روند. در راه سینا مدام از یکی از آشنایانش به نام فریبا صحبت می کند که ویلا را آماده کرده و در انتظار آنهاست. وقتی به ویلا می رسند، از همان آغاز با اتفاق های مشکوکی روبرو می شوند، و شراره سوظن شدیدی نسبت به رفتار و کارهای فریبا دارد. فریبا ...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 9
در شهر تاکایامای ژاپن قرار است کارناوال سالانه راه بیفتد.یک طراح زن ژاپنی به قالی بافان اصفهان سفارش بافت یک قالی را می دهد، اما مرگ او در تصادف باعث ناتمام ماندن سفارش می شود. شوهرش ماکوتو و دخترش ساکورا برای اینکه قالی حتماً بافته شود به ایران می آیند و مهمان اکبر و همسرش فریبا می شوند. اکبر که دل...
کارگردان: ابراهیم وحیدزاده
رای کاربر: 8
آقای «مقدم»، کارگردان سینما، روزی به یکی از بیمارستان های روانی مراجعه می کند و از مسئولین بیمارستان می خواهد که بیماری شیزوفرنیک را بستری نمایند. مسئولین می پرسند: بیمار کیست؟ مقدم جواب می دهد: خودم. در بیمارستان، «مقدم» بیاد می آورد که برای ساختن یک فیلم سینمایی، نزد تهیه کننده ای می رود و تهیه کن...
کارگردان: خسرو معصومی
رای کاربر: 3
پدر جلال موقع قطع یکی از درختان جنگلی در شمال دستگیر می شود و به زندان می افتد. پس از این اتفاق، اره ای که میرزاآقا به پدر جلال داده بود ضبط می شود و اعضای خانواده در غیاب پدر مجبور می شوند هزینه اره را بپردازند. لطیف سرباز اهری پاسگاه روستا، به ماجان (خواهر جلال) علاقه دارد و چون باجی (مادر جلال) ل...