به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: میلاد صدرعاملی
رای کاربر: 1
در آخرین اردوی تیم ملی تکواندو، سه تن از بهترین بازیکنان تیم در دانمارک پناهنده شده و به ایران بازنگشتند. این فرصتی است که خسروی، سرمربی قدیمی و کهنه کار، بعد از سالها بازگردد و کار نیمهتمامش را به پایان برساند. دشوارترین انتخاب او اما بین بهداد مقیمی، نفر اول دنیا و تنها بازمانده تیم مرتضی نژادی،...
کارگردان: علی عبدی
رای کاربر: 1
یک گروه گنگستری تشکیل شده از کودکان طغیانگر، ذخایری از چکهای قیمتی را پنهان کرده بودند که توسط گروه گنگستری رقیب به سرقت میرود. در گیر و داد این ماجرا چند تن از سارقین کشته و زخمی میشوند که با دخالت نیرویهای امنیتی و بحث شبکه نفوذ همراه است.
کارگردان: علی تیموری
رای کاربر: 1
لتیان یک سد است. سدی بر روابط انسانی٬رودخانههای روابط پشت سدی ایستادهاند و راه بنبست است یکنفر میخواهد این سد را بشکند اما خوب میداند که شکستن سد به این سادگیها نیست.شهر خراب خواهد شد!تکلیف چیست؟
کارگردان: میثم کزازی
رای کاربر: 1
اثر ظلم در جهان باقی میماند و همیشه فرصت کافی برای جبران در اختیار نداریم… این را نوشین در پی کشف راز خانوادگیشان با تمام وجود درمییابد.
کارگردان: محمدرضا نجفیامامی
رای کاربر: 1
فیلم سینمایی «مانکن»، فیلمی در ژانر کمدی است که به یک ابر قهرمان ایرانی میپردازد.
کارگردان: مهدی جعفری
رای کاربر: 1
فیلم سینمایی ۲۳ نفر، اقتباسی از خاطرات گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و خاطراتشان از دوران اسارت پیشتر در قالب کتاب «بیست و سه نفر» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده بود.
کارگردان: یلدا جبلی
رای کاربر: 1
روایت داستانی برگرفته از روابط شهری، آدمها، شلوغی شهر و ماجراهایی است که در پس این شلوغی و این روابط به وجود میآید.
کارگردان: محسن تنابنده
رای کاربر: 1
به جان نیاز، قصاص بخوای بچه رو میگیرم طلاقت میدم جان یه دونه دخترمونو قسم خوردم که بدونی اینکارو میکنم به جان نیاز.
کارگردان: همایون غنیزاده
رای کاربر: 1
تو پرورشگاه صدام میکردند مسخره باز! اما من مشت محکمی حواله صورت یکیشون کردم تا داستان رو شروع کنم.
کارگردان: نرگس آبیار
رای کاربر: 1
روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی میشود و این در حالیست که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه میشود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آنها رقم میخورد.