به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: یدالله صمدی
رای کاربر: 3
"جواد مهربان" از زندگی یکنواختش خسته شده است. به پارکی در شهر میرود، از آنجا با پیرمردی روبرو میشود، پس از مذاکرات اولیه روزنامهای از پیرمرد مزبور بجای میماند. جوان روزنامه را مییابد و متوجه میشود که زمان روزنامه (تاریخ آن) چند ماه آینده است. از این فرصت استفاده کرده و پولدار میشود و برای بیش...
کارگردان: جمشید حیدری
رای کاربر: 3
اوائل جنگ است. دو خانواده جنوب شهری (آقا کمال، آقا رحمت) در رویاروئی جنگ قرار میگیرند. جواد پسر "آقا کمال" به جبهه رفته و به شهادت میرسد. "علی" پسر "آقا رحمت" از ایران میگریزد و به آلمان غربی میرود. آقا رحمت خود به جای علی به جبهه میرود و علی در آلمان با تحمل سختیها و رنجهای فراوان و دست یابی ...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
رای کاربر: 3
"گرگو" یک آمریکائی مست با نام "رپ" را که در خطر غرق شدن است، نجات داده و او را به خانهاش میبرد. "رپ" بعد از اینکه خود را باز مییابد قصد تجاوز به همسر گرگو_ مروارید_ را میکند که وسیله او سخت مجروح میشود. گرگو که برای برپا کردن قهوهخانه نخلستانش را فروخته و حالا به کسادی رسیده است، چهرهای ندار...
کارگردان: شهریار بحرانی
رای کاربر: 3
چند پاسدار در لباس مبدل در یورشی به یکی از مناطق اشغالی وسیله عراقیها، باعث آزادی یک اسیر ایرانی میشوند. بین اسیر آزاد شده (علی) و فرمانده پاسداران (احمد) الفتی پدید میآید. در جریان یک سرقت از بانک، احمد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و در میگذرد. مرگ احمد تاثیر نامطلوبی بر روحیه علی میگذارد. اما ...
کارگردان: کوپال مشکوه
رای کاربر: 3
"پیراک" پیرمردی تنها از مردم کرانه خزر تنها فرزندش را در مرز با قاچاقچیان از دست میدهد. سربازی که خبر شهادت فرزندش را میدهد، متدرجاٌ جای خالی فرزندش را میگیرد. پیراک از ناحیهی "سماک" ملاک زورگوی روستا_ به لحاظ دیونش در تنگناست و وقتی نمیتواند سماک را به اتخاذ روش ملایم متقاعد کند، با او درگیر م...
کارگردان: محسن قصابیان
رای کاربر: 3
سه جوان برای پیدا کردن زیر خاکی راهی بیابان می شوند. خرابی ماشین، بی آبی و آشنایی با پیرمردی به نام ارسلان راه جدیدی را پیش روی آنهامی گشاید تا اینکه...
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 3
در سال 1343 گروهی از جوانان مسلمان مبارز در شمال ایران در مسیر مبارزه علیه احیاء قانون کاپیتولاسیون، توسط سازمان امنیت وقت شناسائی و تعقیب میشوند. طی یک درگیری خونین "حجت" رهبر گروه زخمی شده و قبل از مرگ کیف کوچکی حامل اسنادی محرمانه به "رسول" میدهد و از او میخواهد که اسناد را به شخصی در کلارآباد...