به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: عباس رافعی
رای کاربر: 1
پسر نوجوانی به نام سعید برای کمک به پدرش جهت پرداخت اجاره خانه عقب افتاده دور از چشم خانواده در خیابان گل فروشی می کند. در این مسیر او با پسر افغانی به نام نعیم آشنا می شود. نعیم به خاطر بیماری مادرش به پول نیاز دارد. بنابراین تصمیم می گیرد تمام پول خود را به او بدهد اما...
کارگردان: توفیق امانی
رای کاربر: 1
رانندگی بد زنی در طول جاده باعث اتفاقات ناگواری برای دیگران می شود...
کارگردان: سپیده فارسی
رای کاربر: 1
در مرز واقعیت و خیال، راننده ای میانسال و تنها، زنی جوان و افسرده در صبح دم بعد از عروسی و نوجوانی بی کس در تصادفی هولناک می میرند. در حالی که این حادثه آغاز زندگی دوباره آنان است تا به دور از سرگشتگی،شکل دیگری از بودن را تجربه کنند. سرانجام آنها در فضایی آمیخته از وهم و وجود، هم چون آشنایانی دیری...
کارگردان: فرخ انصاریبصیر
رای کاربر: 1
فیلم داستان خیانت سه نسل به یک زن است. این خیانت او را درصدد انتقام از دیگران وامی دارد. درحالی که زن دیگری سعی دارد مانع این امر شود سروکله فرزاد قهرمان داستان پیدا می شود.
کارگردان: سامان سالور
رای کاربر: 1
داستان دو برادر است. یکی نوجوانی است که کارش خوراندن مواد مخدر به شترهای معتاد حامل قاچاق است و دیگری در معدن نمک از کامیون های عبوری گازوئیل می دزدد و به خودشان می فروشد. برخورد راننده ای که پس از سال ها به زادگاهش بازگشته تا زندگی اش را پایان دهد، با این دو برادر درگیری ها و واکنش هایی را می آفرین...
کارگردان: رضا برجی
رای کاربر: 1
مستند «عبد بطاط» دربابه محمد عبد بطاط، عکاس و خبرنگار مستقل عراقی، است که همزمان با نخستین روزهای جنگ تحمیلی ارتش عراق علیه ایران، در صحنه های مختلف نبرد حضوری مستقیم داشت. با او به مشاهده عکس ها و بیان خاطراتش در شهر بصره مینشینیم...
کارگردان: علیرضا امینی
رای کاربر: 1
با شروع جنگ عراق، تعدای از مرزنشینان راه بیابان ها و کوهستان ها را در پیش می گیرند. مردی که با تازه عروسش در سفر است ناگهان می فهمد که پای زنش روی مین قرار گرفته و در صورت هرگونه حرکتی مین منفجر خواهد شد. مرد با سرعت به سمت یک آبادی می شتابد تا کمک بیاورد. هم زمان با ورود او آبادی کاملاً ویران می شو...
کارگردان: سامان استرکی
رای کاربر: 1
عباس پس از 20 سال به روستای محل تولدش بازگشته و دایه اش باخبر می شود که براساس نظر پزشکان او تا چند روز دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند. مش بتول به عیادت عباس آمده و از او می خواهد حالا که قرار است بمیرد در آن به بهشت برود و در قسمت شهدا به دنبال پسر مفقودالاثر او بگردد تا اگر شهید شده به خوابش بیاید و ...