به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
رای کاربر: 3
جراح برجسته مغز واعصاب بهنام دکتر عالم که بهدلایل مختلفی پسرش را فراموش کرده است. وی بصورت اتفاقی در شب تولد پسرش سامان از مریضی او که تومور مغزی است باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر به راه میافتد تا به او نزدیک شود.
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 3
زنی ناشناس در محلهای سنتی در جنوبیترین نقطه تهران سکنی میگزیند. جوانهای مذهبی و پرشور محله حضور زن را که رفت و آمدهای مشکوکی هم دارد برنمیتابند و از او میخواهند که محله را ترک کند. زن اما نمیپذیرد و میماند. یکی از جوانها مامور مقابله با زن میشود و...
کارگردان: رسول صدرعاملی
رای کاربر: 3
دختری به نام آیدا متوجه میشود پدرش با زن غریبهای رابطه دارد. یه اسم، یه قیافه، یه کلمه، یه زن که یه دفعه به شدت پرتاب می شه به درون ذهن آیدا که هفده سال دارد، بارها و بارها آیدا آن را از فکرش خارج میکند؛ اما دوباره زشتتر و بدتر برمیگردد سر جایش و مثل خوره به جان آیدا میافتد، زن غریبهای که به ن...
کارگردان: داوود موثقی
رای کاربر: 3
هوسبازی مردها باعث میشود تا دختری روستایی برای آنکه تن به ازدواجی ناخواسته ندهد به تهران بیاید، اما همین هوسبازیها باعث میشود تا تعادل روحی اش را از از دست بدهد.
کارگردان: محمد رسولاف
رای کاربر: 3
عدهای از مردم بیخانمان که در یک نفتکش متروکه در سواحل جنوبی ایران زندگی می کنند و روزگار میگذرانند.
کارگردان: پرویز شیخطادی، علیاصغر محمدی
رای کاربر: 3
پسر بچهای روستایی و ناشنوا به نام مرتضی با آموزگار تازه وارد دبستان، بر سر عشق او به مادرش دچار توهم و بحران روحی میشود. که در این میان دوستان مرتضی در این کشمکش نقش اساسی را ایفا میکنند تا جایی که آن دو را به سوی یک دوئل تلخ و غم انگیز سوق میدهند.
کارگردان: غلامرضا رمضانی
رای کاربر: 3
دانشآموز کلاس پنجم ابتدایی به نام حیات که باید صبح روز امتحان آزمون تیزهوشان بین روستایی شرکت کند اما صبح روز امتحان ، پدرش دچار تنگی نفس میشود و مادرش سراسیمه او را راهی شهر می کند. حیات که میخواهد خود را به جلسهی امتحان برساند اما باید از برادر هشت ساله و خواهر نه ماهاش نگهداری کند.
کارگردان: غلامرضا رمضانی
رای کاربر: 3
سر و صدای بازی بچههای همسایه باعث میشود تا دختر بچهای به نام ثریا که در حیاط خانه مشغول بازی با اسباببازی هایش است از مادرش بخواهد تا اجازه دهد با انها همبازی شود اما مادر نمیپذیرد و درگیری و بحث بین آن ها به اوج میرسد. مادر، عروسکی به او میدهد تا بازی کند اما ثریا نمیپذیرد و اصرار دارد ...