به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 5
چند روز بیشتر به شروع جشنواره نمانده و فیلمی که خسرو ساخته در مرحله صداگذاری دچار مشکل شده، فرسودگی دستگاههای فنی، قطع و وصل مدام برق، آماده نبودن موسیقی متن و خستگی عوامل فنی که به طور شبانهروزی مشغول به کار هستند باعث ایجاد فضایی پرتنش و عصبی کننده شده است. از سوی دیگر الزام حضور فیلم در جشنواره...
کارگردان: بهمن فرمانآرا
رای کاربر: 5
این فیلم روایت کارگردان قدیمی است که بیست سال است فیلمی نساختهاست اما تصمیم میگیرد یه سفارش تلویزیون ژاپن فیلمی درباره مراسم تدفین خودش بسازد.
کارگردان: فریدون حسنپور
رای کاربر: 5
سعید پسر نوجوانی است که بدلیل ابتلا به بیماری قلبی به توصیه پزشک معالج نیاز فوری به عمل جراحی دارد. دوستان هم مدرسه ای سعید که از عدم توانایی او در مورد پرداخت مخارج جراحی مطلع هستند، گروهی به نام سهراب را تشکیل می دهند...
کارگردان: عباس کیارستمی
رای کاربر: 5
شهزاد، کیوان، علی و جهان که اعضای یک گروه فیلمسازی هستند برای ساخت فیلمی با موضوع مراسم سوگواری محلی از تهران به روستاهای کردنشین سیاهدره و شاهپورآباد در بخش دینور، دهستان حر در کرمانشاه میروند و در انتظار مرگ پیرزنی در حال احتضار می مانند. آنها برای شخصی به نام خانم گودرزی کار می کنند. روستاییان ...
کارگردان: ابراهیم فروزش
رای کاربر: 5
اسماعیل هر روز همراه دوستانش از روی لولههای نفت، فاصله بین روستا تا مدرسه را طی میکند….
کارگردان: حسن یکتاپناه
رای کاربر: 5
یک کارگر افغانی بهنام جمعه در یک گاوداری در اطراف تهران مشغول بهکار میشود و همه روزه در روستاهای اطراف محل کارش رفت و آمد میکند….
کارگردان: داریوش یاری
رای کاربر: 5
زنی پا به سن گذاشته پس از سال ها خاطرات و زندگیش را مرور می کند و سعی دارد از میان غبار سالیان بدنبال والدینش بگردد...
کارگردان: رحمان رضایی
رای کاربر: 5
سعید مسرور دانشجوی رشته پزشکی برای پرداخت قرض خود به آقای سام ناچار میشود برای گرفتن وام، با دختر دانشجویی به نام روشنک ازدواج صوری انجام دهد تا بتواند از وام ازدواج بهرهمند شود. از طرفی دیگر شراره دختر آقای سام به سعید علاقمند شده و...
کارگردان: رفیع پیتز
رای کاربر: 5
چند سوار مردی را تعقیب میکنند و به قتل میرسانند، عیسی پسر خردسال غمگین ناظر کشته شدن پدر به دست ایادی ارباب است. پسر همراه مادر پدر را به خاک میسپارند، و مادر هر روز به پاسگاه نظامی می رود برای اعتراض و خونخواهی همسرش، اما هر بار مأمورین اظهارات زن را دروغ می دانند و همسرش را دزد اسب دیگران می دا...