به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 1
زندگی رامین ، فیلمنامهنویس ۴۰ ساله تنها و ناموفق با ورود پسری ۸ ساله به نام تپلی دگرگون میشود. چهرهی تپلی اما برای مرد بیش از حد آشناست ...
کارگردان: امیرحسین ثقفی
رای کاربر: 1
توماج موفق میشود تا از زندان فرار کند اما زمانی که نزد همسرش بازمیگردد متوجه میشود که او مورد هتک حرمت قرار گرفته و ...
کارگردان: سید جواد رضویان
رای کاربر: 1
حشمت: فکر نمیکردم تاوان اشتباهم رو با تو پس بدم، لیلا: زهرمار ...
کارگردان: رضا گوران
رای کاربر: 1
یه کاری کرد وفاداری بشه عادت همهمون حالا همهمون وفاداریم اما اونی که بهش وفاداریم خیلی وقته که مرده ...
کارگردان: وحید امیرخانی
رای کاربر: 1
گوزنِ قرمز از پشتِ صخرهی یخ زده، نگاهی به مرد شکارچی که سیگاری دود میکند، میاندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفهای میکند. گوزنِ قرمز: «میخواد چیکار کنه؟»، گرگ: «نمیدونه میخواد چیکار کنه.»، گوزنِ قرمز: «اینا که نمیدونن میخوان چیکار کنن خطرناکترن… من برمیگردم.»
کارگردان: جمشید محمودی
رای کاربر: 1
عظیم (با بازی محسن تنابنده) یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران مشغول به کار است تا بتواند به خانواده مادر و برادرش فاروق کمک کند تا قاچاقی به آلمان بروند. اما در لحظه آخر فاروق از بردن مادرشان منصرف میشود و عظیم نیز متوجه میشود مادرشان نیازمند عمل پیوند است. عظیم باید بین جان خودش و مادرش ان...
کارگردان: صادق پروین آشتیانی
رای کاربر: 1
حالا بعد چند سال پسرم برگشته… ایناهاش… این کلید رو به جاش به من دادن می گن بیا، خوشحال باش… پسرت اومده… کلیدی که مال یه دره… یه دری که گم شده تو این شهر لعنتی… حالا من در به در، کوچه به کوچه دنبال یه درم که بهم بگه این دو تا تیکه استخون و این کلید زنگ زده پسرمه یا نیست…
کارگردان: محسن تنابنده
رای کاربر: 1
به جان نیاز، قصاص بخوای بچه رو میگیرم طلاقت میدم جان یه دونه دخترمونو قسم خوردم که بدونی اینکارو میکنم به جان نیاز.
کارگردان: مسعود تکاور
رای کاربر: 1
درباره چند جوان است که از مسیری سریع اما پر خطر، همه چیز را می خواهند یک شبه بدست بیاورند، اما.
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 1
کلوپ همسران داستان سه مرد موفق در زندگی کاری اما بشدت زن ذلیل در زندگی خانوادگی را روایت میکند
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 1
– خونهی افشین رو گشتن. خونهی خواهر منو. بهشون نگفتی من کیام؟ نگفتی چه کارایی از دست رفیقات برمیآد؟ – بوی سیگار میدی. – اینم گزارش کن.