مدیسا مهراب پور: فیلم از همان شروعش، یعنی آشنایی امیر جعفری (دیوانه) با دختر (سوفی) که هم خیلی بد بازی میکند و هم همهچیزش از چهره گرفته تا صدا و شکل دیالوگ گفتنش هیچ ربطی به آن شخصیت رؤیایی ندارد و آزاردهنده است و بیشتر روی اعصاب تماشاگر قدم میزند، مسیر اشتباهی را میرود.
مدیسا مهراب پور: اغراق بیشازحد در نمایش بدبختی که پایه ثابت آثار توکلی ست در اینجا شدیداً به ضرر فیلم تمام میشود و هرچه را بهسختی رشته کردهاند، پنبه میکند.فیلم قرار است با پرسهزنیهای سیالش یک نوگرایی در ژانر خودش باشد و بدعت جدیدی را بنیان بگذارد اما درنهایت تنها تبدیل به یک مرثیهسرایی میشود.
مدیسا مهراب پور: «عرق سرد» هم مانند «من» یک فیلم زنانه است و بیرقی دوباره سراغ زنی (نه شبیه به زنان معمولی که در اطرافمان میبینیم که زنانی با شکل زیست ویژه) رفته تا با تعریف داستان زندگیاش او را تبدیل به قهرمان خود کند. «عرق سرد» درباره برخورد و فاعلیت زنانه قهرمانش با جامعه مردسالارانه و رفتارهای ضدونقیض و خشن مردان اطرافش است
مدیسا مهراب پور: «جاده قدیم» شروع خوبی دارد. تیتراژ دلنشین آغازین فیلم، دروازه خوشنقشونگاری برای ورود به جهان فیلم است و تماشاگر را مشتاق مواجهه با اثر میکند و کموبیش او را به یاد «بزرگراه گمشده» دیوید لینچ میاندازد.حتی پس از تیتراژ هم مدخل ورودی فیلم و مقدمهچینیهایش موفق میشود فضای گرم و صمیمانهای را از زندگی خانواده قهرمانش یعنی مینو برای تماشاگر بسازد.
مدیسا مهراب پور: این فیلم توسط منتقدان شدیداً سرکوب و حتی به تمسخر گرفته شد اما واقعاً اینطور نیست. بهطورکلی میتوان گفت «پشت دیوار سکوت»فیلمی دغدغهمند است که بد نوشته شده و بدتر از آن ساخته شده است اما حاوی نکات جالبتوجه خاص خود هم هست.
مدیسا مهراب پور: کارگردان اگر اینقدر دغدغه جوانمردی را دارد که داش آکل را بعد از اینهمه سال اقتباس میکند، بهتر میبود هزینه ساخت فیلم را به سیاق خود داش آکل به بچههای یتیم میبخشید تا سرمایهها اینچنین حرام نشود و آنقدر هم در سالن مورد تمسخر و بدوبیراه تماشاگران قرار نگیرد!!!
مدیسا مهراب پور: «راه رفتن روی سیم» شبیه اکثر فیلمهای دیگری که از موضع بالا و پدرسالارانه به سراغ جوانان رفته است و همینطور شبیه به اکثر فیلمهایی که درباره موسیقی زیرزمینی ساخته شده است، خوب از آب درنیامده.
مدیسا مهراب پور: حاتمی کیا در فیلمهای اخیرش حالا سراغ قهرمانانی از نسلهای جلوتر و با آرمانهایی ضد و نقیضتر از آرمانهای اوایل انقلاب همراه میشود. با جوانانی که هم از پدران خود و سایه سنگین جنگ بر زندگیشان و کودکیشان سرشکسته و آزردهخاطرند و هم پای باورهایشان ریسک ترور شدن در خیابانهای تهران را میپذیرند یا مردانه انتحاری داعش را با دستان خود منفجر میکنند تا انسانهای بیشتری کشته نشوند.
مدیسا مهراب پور: «شعلهور» در اینجا با «ال» آخرین ساخته فرهوفن رابطه فرا متنی ویژهای پیدا میکند گویی نسخهای مردانه و البته ایرانیزه شده از شیوع نفرت مشابه و پرورش هیولایی که در قهرمان «ال» هم حضور دارد، باشد.«ال» هم در نشان دادن نفرت و صراحت لهجه در به تصویر کشیدن شر با تماشاگرش شوخی ندارد و مدام او را آزار میدهد.
مدیسا مهراب پور: با وجود همه محدودیتهایی که در درام اثر وجود دارد، کاظم ملایی موفق شده از پس ساخت جهان و اتمسفر فیلمش بر بیابد و آنچه را که میخواهد در برابر دوربین خلق کند. هرچند با درامی دستوپا شکسته، اما فیلم مختصات زیباشناسی تازهای را برای سینمای ایران با خود به همراه دارد و حاوی پیشنهادات فرمی و کارگردانی متفاوت و تازهای است هرچند که یک فیلم متوسط بهحساب میآید.
مدیسا مهراب پور: «هزارپا» هرچند از دیگر فیلمهای کمدی که میبینیم یک و سر و گردن بالاتر است اما هنوز با آن چیزی که بهش میگویند «خوب»، فاصله زیادی دارد. هرچند که داستان جالبی دارد و قصهگو است اما در عین بسیار هم شلخته داستانش را تعریف میکند.
مدیسا مهراب پور: میتوان گفت که «سهیلا شماره هفده»اصلاً پایانی ندارد. آنچه در این نسخه در انتهای روایت اتفاق میافتد، عملاً نه یک پایان باز که یک بلاتکلیفی بزرگ است که سنگینیاش را بر روی لحظات نهایی فیلم حس میکنیم و از فیلم دورمان میکند.
مدیسا مهراب پور: گسلهایی که اصلاحطلبان اصرار دارند نشان بدهند که آرامتر شدهاند، امروز خیلی فراتر از قبل در شرف لرزیدن شدهاند. نکته «عصبانی نیستم» در اینست که قهرمانی از قماش مردم عادی، کاملاً عادی که در پی فراهم کردن حداقلها برای جمعوجور کردن زندگیاش است، خلق میکند.
مدیسا مهراب پور: نباید فراموش کرد که در کنار استفاده خوب از تیپها و کلیشهها و تن ندادن به مرسومات کمدیسازی این روزها اما «به وقت خماری» یک فیلم کهنه است. آدمهایش کهنه هستند و داستانهایش هم کهنهاند و در نسبتی که قرار است با جامعه امروز برقرار کند، دقیقاً همین کهنگی است که لنگ میزند و باعث میشود کارکردی را که باید، نداشته باشد.
مدیسا مهراب پور: بهمن کامیار بهجای اینکه ولعش برای نمایش فیلمش روی پرده و هرچه مطرحتر شدن اسمش را تغذیه کند، خوب است که به ابتدای راه برگردد و کمی درباره فیلمنامهنویسی خلاقه کار مطالعاتی انجام دهد تا فیلمهای بعدیاش مانند «در وجه حامل» و «مرداد»حاوی چنین بلاهتهای روایی و مضمونی نباشد.
مدیسا مهراب پور: اتفاقی که در «دارکوب» میافتد درواقع این است که هیچ اتفاقی در طول فیلم نمیافتد. زن معتاد همش میآید و آتش به پا میکند و میرود و دیگر هیچ!کارگردانی فیلم شدیداً تلویزیونی است و هیچ نکتهای به فیلم اضافه نمیکند.
مدیسا مهراب پور: در شکل کلیتر علاوه بر نقد چنین فیلمهای ضعیف و بیخاصیتی که نه دنیا دارند و نه آخرت، باید به سراغ مافیا و بیماریهای مسلط اقتصادی در سینمای ایران رفت و درباره نقش دلالگونه تهیهکنندگان برای پولدار شدن عدهای انسان ناشناخته و ناموجه بهعنوان سرمایهگذار صحبت کرد.
مدیسا مهراب پور: فیلمی که هم مردان و هم زنان در آن برای خنده گرفتن از تماشاگر مسخره میشوند و به شنیعترین و زشتترین اعمال انسانی که به عبارت بهتر کاریکاتوری از یک انسان است، دست میزنند. باید تأسف خورد به ابتذال حاکم بر این فیلم
مدیسا مهراب پور: «تگزاس» آخرین فیلم مسعود اطیابی، فیلم بسیار بدی است. از آن دست فیلمهایی که آنقدر ضعیف هستند و همهچیز آنقدر مغشوش و درهموبرهم است که کار نقد را بسیار سخت میکند؛
مدیسا مهراب پور: «چهارراه استانبول» را میتوان در میان آثار کیایی ضعیفترین و شلختهترین آنها دانست. چراکه کارگردان تمرکزش را روی داستان اصلی فیلم و قهرمانانش نمیگذارد و وسط درام میخواهد از جاننثاری آتشنشانها و انتظار بیپایان خانوادههای داغدیده هم بگوید و تماشاگر را بهواسطه آن متأثر کند.