مدیسا مهراب پور: یکسوم پایانی «پریناز» متأسفانه یک فیلم سرپا و ویژه را تبدیل به اثری منفعل و حوصله سربر و بیسروته میکند و امید تماشاگر را برباد میدهد؛ اما بااینوجود کماکان میتوان گفت «پریناز» چه در روایت و چه در ساختش امکاناتی را در خود پرورش میدهد که در آثار کمی از سینمای ایران با آنها مواجه هستیم.
مدیسا مهراب پور: فیلمنامه زیادی سرراست «ملی و راههای نرفتهاش» بزرگترین نقطهضعف فیلم است. هرچند منطق هر فیلم متناسب با جهان آن فیلم تعریف میشود و خیلی ارتباطی با منطق زندگی روزمره ندارد اما بیمنطقیها و اتفاقات ناگهانی از ناکجاآباد آمده فیلم بهقدری مضحکاند و برجهان فیلم ننشستهاند.
مدیسا مهراب پور: شاعرانگی در عین اینکه تنهاش به تنه دلسوزی و لوسبازی برخورد نکند و ملودراماتیک نشود. چیزی که بازهم در سینمای ملودرام پرور ایران نمونهاش کمتر یافت میشود.در این میان بزرگترین ضعف فیلم پایانبندی هولهولی و بد موقع آن است.
مدیسا مهراب پور: از کدام قهرمان صحبت میکنیم؟ دختری که در پایینترین درجه از اعتمادبهنفس و قدرت تصمیمگیری قرار دارد و با انفعال و سکون بیدلیل و مضحکش زندگی خود و اطرافیانش را خراب میکند؟
مدیسا مهراب پور: پایان فیلم هم همچون تمام لحظات دیگر فیلم ضعیف و بیمنطق و بی سروته عمل میکند تا شاید یک جوری بتواند سروتهی به پراکندهگوییهای ذهن کارگردان ببخشد. دریغا که تنها همه چیز را بدتر و بغرنجتر میکند.
مدیسا مهراب پور: رویکردی ریاکارانه و کاسب کارانه که به هیچوجه اخلاقی به نظر نمیرسد و تنها باعث شده تا با این لودگیها و به مسخر گرفتن موارد ویژه دل سانسورچیها را به دست آورده و فیلم اجازه نمایش پیدا کند.
مدیسا مهراب پور: «ساعت پنج عصر» پایان شجاعانه و بیرحمانهای دارد، یک فاصلهگذاری ناگهانی با تماشاگر که او را به خود میاورد: نامزد قهرمان دوربین/تماشاگران را میبیند و از حضور این همه آدم که حالا خود تبدیل به بازیگران زیر دست مهران مدیری در سالن سینما شدهاند نگاه میکند و خشکش میزند.
مدیسا مهراب پور: «مادر قلب اتمی» با تکیهبر همین نکات سعی دارد فرهنگ غیررسمی و اصطلاحاً آنتی کالچرال خود را بپروراند در عین اینکه با خصلتی بازیگوشانه رابطه ضمنی با فرهنگعامه هم برقرار میسازد و حتی نگرههایی سیاسی هم در دل خود به وجود میآورد.
مدیسا مهراب پور: «نهنگ عنبر، سلکشن رؤیا» حتی دیگر خندهدار و حال خوب کن هم نیست و بهجز چند صحنه بامزه مثل تقلید دست جمعی از کلیپ و رقص مایکل جکسون چیز دیگری برای ارائه ندارد.
مدیسا مهراب پور: فیلمساز پرکاری که با ساخت یک ملودرام در سال، میتواند از فعالترین کارگردانان حال حاضر سینمای ایران هم نام بگیرد؛ اما برخلاف همتی که کارگردان برای ساخت یک فیلم در سال میگذارد، فیلمهای او زیاد فکر شده و ویژه نیستند و در نهایت میتوان لقب «ملودرامی آبکی» را به آنها داد.
مدیسا مهراب پور: اگر بخواهیم درباره فیلم صحبت کنیم، باید بزنیم آشولاشش کنیم و به کارگردان هم بهواسطه شم سینمایی ضعیفش خرده بگیریم و فیلم را بکوبانیم و خلاص؛ اما از طرف دیگر میتوانیم برخورد جالبتری هم با فیلم داشته باشیم.
مدیسا مهراب پور: در بازنویسی خشکسالی و دروغ اما بهجای بهروز کردن نمایشنامه متناسب با وضعیت روز جامعه ایران و چگونگی نمایش وضعیت در سینمای ایران، جای یک سری صحنهها باهم عوضشده که تأثیر چندانی هم بر روایت فیلم نمیگذارد.
مدیسا مهراب پور: این سردرگمی باعث میشود «سیانور» نه عاشقانهای غمناک و پرسوز باشد که اگر میبود در سکانس پایانی تماشاگر باید دچار یک غلیان عاطفی تراژیک میشد نه یک فیلم سیاسی جنایی نفسگیر.