آثار مرتبط فیلم اثیری | منظوم

کارگردان: احمدرضا درویش

«سعید کوشان» کارمند بخش کنترل پرواز فرودگاه، اطلاعات مربوط به خطوط هوایی را به تشکیلاتی جاسوسی منتقل می‌کند. پس از چندی مورد سوءظن واقع می‌شود و از سوی تشکیلات دستور داده می‌شود با خانواده‌اش از ایران مهاجرت کند. همسر و فرزندان «سعید کوشان» به طور کاملاً اتفاقی در هواپیمای ایرباس که مورد اصابت موشک ناو آمریکایی قرار گرفت، کشته می‌شوند. «سعید کوشان» با اطلاع از این حادثه، دچار اختلال روانی شده و تصمیم به خودکشی می‌گیرد.

کارگردان: سیاوش صفوی

زنی که به خاطر ماهواره با همسرش دعوا می کند از فرط عذاب وجدان دیوانه می شود و ...

کارگردان: فریدون جیرانی

بازگویی زندگی یک دختر سالم با یک بیمار روانی ثروتمند است که همدیگر را در حین رانندگی در پل پارک‌وی تهران ملاقات می کنند و خیلی زود با یکدیگر ازدواج می کنند. پل پارک‌وی تهران برای کوهیار هدایت صرفا بخشی از یک بزرگراه نیست بلکه پلی است به سوی رها روانبخش. پلی که کوهیار فکر می کند با حرکت خلاف جهت روی آن به قصه عشق می رسد، اما نمی داند که سرنجام این قصه لالایی نیست...

کارگردان: حسن فتحی

داستان مردی است که به خاطر تسویه حساب شخصی با مردی دیگر، دختر او را گروگان می گیرد و به خانه ای در خارج از شهر می رود و منتظر آن مرد می ماند...

کارگردان: جواد افشار

چهار دانشجو برای انجام تحقیقات راهی غسال‌خانه‌ای در جنگل می‌شوند...

کارگردان: بهرام بهرامیان

مهندس جوانی از طرف هیأت‌ مدیره شرکت محل کارش، همراه زن باردار خود عازم یک مأموریت کاری در ایروان می‌شود. به تدریج روزهای آفتابی این زوج، جای خود را به روزهای تیره می‌دهد. حوادثی در راه است.

کارگردان: حسین شهابی

در فیلم سایه ها پدری را می بینیم که پس از مرگش فرزندانش برای تقسیم اموالش به ایران می آیند و طی تقسیم اموال وکیل پدرشان به آن ها می گویند که پدرشان وصیت کرده که کسی به خانه او بعد از مرگش پا نگذارد ولی یکی از فرزندانش عمل نمی کند و وارد منزل می شود و...

کارگردان: وحید ضرابی نسب

یه صدایی از ورودی خونه مدام تو گوشم می‌پیچید: عروسی خون چه بدشگونه؛ تور عروس غرق به خونه... صدای یه مرد حتما نبود... ولی صدای یه زن هم نبود... شاید صدای خودم بود... کجا شنیده بودم اول بار این صدا رو یا حتی شعر رو... کی برام خونده بود؟

کارگردان: میثم کزازی

اثر ظلم در جهان باقی‌ می‌ماند و همیشه فرصت کافی برای جبران در اختیار نداریم… این را نوشین در پی کشف راز خانوادگی‌شان با تمام وجود درمی‌یابد.