- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی جادوگر شهر آز (1939)
- آثار مرتبط جادوگر شهر آز (1939)
آثار مرتبط فیلم جادوگر شهر آز | منظوم
کارگردان: Mel Stuart
قصه ی فیلم در مورد یک پسر بچه فقیرست که برنده جایزه سفر به غیر عادی ترین و شکفت انگیز ترین کارخانه شکلات سازی در تمام دنیا می شود…
کارگردان: Robert Wise
راهبه اي به نام »ماريا« (اندروز) که به دليل عشق ديوانه وارش به موسيقي و طبيعت با محيط صومعه هم خواني ندارد، به عنوان معلمه ي هفت فرزند »ناخدا فون تراپ« (پلامر) به کاخ اشرافي او فرستاده مي شود. ناخدا به سفر مي رود و »ماريا« بچه ها را با موسيقي آشنا مي کند...
کارگردان: راب رینر
یک پدربزرگ مهربان کنار نوهی بیمارش می نشیند و قصهای که از مدتها پیش نسل به نسل به او رسیده را بازگو می کند. داستان قدیمی از عشق و ماجراجویی، از جایی شروع می شود که دختری زیبا که با شاهزادهای نفرت انگیز بنام «هامپردینک» نامزد است، برای آغاز یک جنگ ربوده می شود. اکنون «وستلی»، دوست دوران کودکی دختر، که اکنون یک دزد دریایی است، باید او را نجات دهد...
کارگردان: Robert Stevenson
»مري پاپينز« (اندروز) با چتري از ابرها پايين مي آيد تا نگه داري از »جين« (دوتريس) و »مايکل« (گاربر)، بچه هاي آقا و خانم »بنکس« (تاملينسن و جانز) را به عهده بگيرد. اما او يک پرستار بچه ي معمولي نيست...
کارگردان: Gary Trousdale، Kirk Wise
فرانسه، قرن هجدهم. شاهزاده ي خودخواهي تقاضاي کمک پيرزني را که در واقع جادوگر است رد مي کند و با طلسم او به هيولايي بد هيبت تبديل مي شود. سرانجام دختري به نام «بل»، با عشق خود طلسم را مي شکند و شاهزاده قامت انساني اش را باز مي يابد...
کارگردان: پیت داکتر، David Silverman
«جيمز پ. سالي ون» و «مايک وازوسکي» در استخدام مؤسسه ي هيولاها هستند- مؤسسه اي که از طريق جيغ بچه ها انرژي توليد مي کند. وقتي دختر بچه ي نترسي به نام «بو»، «سالي ون» و «مايک» را دنبال مي کند و قدم به دنياي هيولاها مي گذارد، اين دو مجبور هستند حضورش را از ديگران پنهان دارند و به هر ترتيب که شده دخترک را به دنياي خودش برگردانند...
کارگردان: اندرو استنتون، Lee Unkrich
«مارلین» دلقک ماهی قدری کج خیالی است که بی اندازه به پسر جوانش، «نیمو» علاقه دارد. در طبیعت «مارلین» نیست که به کشف آب های ناآشنا بپردازد؛ ولی وقتی در اولین روز مدرسه، او و «نیمو» به طور اتفاقی نزدیک صخره ی آبی بزرگ از هم جدا می افتند، «مارلین» به راه می افتد تا پسرش را پیدا کند...
کارگردان: جان لستر
اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی می کند. در دنیای اسباب بازی ها وودی از همه محبوب تر است. در جشن تولد اندی، او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه می گیرد. حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازی ها دوست دارد. وودی در جمع اسباب بازی ها محبوبیت خود را از دست داده است و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی شده است.
کارگردان: ویلیام کوترل، دیوید هند
« سفيد برفى » يتيم در خدمت نامادرى اش ، ملكه اى شرير و شيطان صفت است.ملكه مى خواهد « سفيد برفى » را سر به نيست كند. اما سفيد برفى نجات مى يابد و در كلبه ى هفت كوتوله پناه مى گيرد...
کارگردان: Clyde Geronimi، Wilfred Jackson
این کارتون دارای تخیلات زیادی است که ذهن کودکان را از آغاز داستان با تخیلات آمیخته می کند در این داستان پسر بچه ای که خواستار فرار از خانه است تمایل دارد به مکانی فرار کند که مادر و پدر آن همیشه از آن صحبت می کردند مکانی که در آن انسان پیر نخواهد شد که در این راه دچار مشکلات فراوانی می شود که در نوع خود جالب و دیدنی است …
کارگردان: جرج کیوکر
»پروفسور هنري هيگينز« (هريسن) با رفيق زبان شناسش، »سرهنگ پيکرينگ« (هايد-وايت) شرط مي بندد که مي توان دختر گل فروش و عامي لندني، »اليزا دوليتل« (هپبرن)، را به خانمي متشخص بدل سازد که فصيح و بليغ حرف بزند...
کارگردان: Hamilton Luske، Wilfred Jackson، نورمن فرگوسن، T. Hee، Jack Kinney، Bill Roberts، Ben Sharpsteen
پیرمرد نجاری به اسم پدر ژپتو بچه ای ندارد و تنهاست و با درست کردن اشیاء چوبی امرار معاش می کند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور می کند که کودکی دارد.
کارگردان: Clyde Geronimi، Wilfred Jackson
سگ اسپانيول ، « بانر » با دوستانش ، « جارك » ( سگ شكارى اسكاتلندى ) و « تراستى » ( سگ تازى فاقد بويايى ) در محلهى اعيانى شهر زندگى خوشى دارد . تا اين كه صاحبان « بانر » به سفرى مىروند و او از خانه رانده مىشود . حالا در مناطق غريبهى شهر ، « ولگرد » ، سگ بىاصل و نسب به كمكش مىآيد .
کارگردان: Carol Reed
A young boy runs away from an orphanage and meets a group of boys trained to be pickpockets by an elderly mentor.
کارگردان: باب پیترسون، پیت داکتر
انیمیشن درمورد پیرمردی است که همسر خود رو از دست داده و در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می برد.خانه ی کوچک او در میان آسمان خراش هایی است که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند و تخلیه کند.اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت تصمیم میگیره با وصل کردن هزاران بادکنک به خانه اش به سرزمینی بره که همسرش آرزو داشت اونجا خونشون رو بسازن.اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله ی همسایه نیز با او همراه می شود و آنها ...