- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی شمال از شمال غربی (1959)
- آثار مرتبط شمال از شمال غربی (1959)
آثار مرتبط فیلم شمال از شمال غربی | منظوم
کارگردان: آلفرد هیچکاک
پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام می کند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی رفقیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش را دارد. همسری که اسکاتی دنبال می کند، در حقیقت معشوقه ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
عکاس خبرى ماجراجویى به نام « جفریز » ( استوارت ) که به دلیل شکستگى پایش خانه نشین شده ، متوجه مى شود که یکى از همسایه ها ( بر ) همسرش را کشته است ، اما او نمى تواند این ماجرا را به کسى بقبولاند ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
یک تنیسور حرفه ای بازنشسته به نام « تونی » ( میلاند ) که متوجه رابطه ی همسرش ، « مارگو » ( کلی ) با رمان نویسی جوان به نام « هالیدی » ( کامینگز ) شده ، تصمیم می گیرد با تهدید همکلاسی سابقش ، یک مجرم سابقه دار به نام « لس گیت » ( داوسن ) و به کمک او همسرش را بکشد ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
ماریون کرین ( لی ) به امید تسهیل کار ازدواجش با سام لومیس ( گاوین )، پولهای کارفرمایش را می دزد و از شهر محل سکونتش خارج می شود و بین راه در هتل بیتس به دست جوانی به نام نورمن ( پرکینز ) که هتل را اداره می کند، به قتل می رسد...
کارگردان: بیلی وایلدر
« نورما دزموند » ( سوانسن ) ستاره ى سابق فيلم هاى صامت كه در خانه ى باشكوهى در سانست بولوارد زندگى مى كند ، روزى اتفاقى با نويسنده اى جوان و سرخورده به نام « جو گيليس » ( هولدن ) آشنا مى شود و از او مى خواهد تا روى فيلمنامه اى كار كند كه شهرت از دسترفته اش را باز گرداند ...
کارگردان: اورسن ولز
همشهری کین اولین فیلم بلند اورسون ولز و بهترین فیلم تاریخ سینما یکی از آثاری است که تا مدت ها کشف نشد. اورسون ولز کارگردان فیلم در موقع ساخت این اثر در دهه بیستم زندگیش به سر میبرد. چارلز فاستر کین ثروتمند و مشهور درست پیش از مرگش کلمه رزباد را به زبان می آورد ولی کسی از علت بیان این کلمه سردرنمی آورد، خبرنگاران متعددی شروع به واکاوی زندگی کین میکنند تا از راز این کلمه باخبر شوند...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
جان رابی ( گرانت ) دزد حرفهای سابقهدار امریکایی پس از خدمت قهرمانانه در نهضت مقاومت فرانسه ، دوران بازنشستگیاش را در « کوت دازور » میگذراند و به « گربه » مشهور شهرت دارد ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
« گاى » ( گرينجر ) ، قهرمان تنيس ، در قطار با مردى به نام « برونو » ( واكر ) آشنا مى شود كه پيشنهاد عجيبى به او مى دهد : « برونو » همسر « گاى » را بكشد و « گاى » هم در عوض پدر « برونو » را بكشد ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
کالیفرنیا. در منطقه ای ساحلی، دسته های پرندگان از گونه های مختلف که رو به ازدیاد هستند، به مردم شهر حمله می کنند...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
دو جوان به نامهاى « شا » ( دال ) و « فيليپ » ( گرينجر ) ، با اين طرز فكر كه « انسان برتر » نيازى به رعايت اصول اخلاقى در جامعه ندارد ، يكى از دوستانشان ، « ديويد كنتلى » ( هوگان ) را با طنابى خفه مى كنند ...
کارگردان: بیلی وایلدر
« والتر نف » ( مک مورای ) زخمی وارد دفتر کارش میشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجرای خود را تعریف میکند: این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ی آقای « دیتریکس » رفت و به خانم خانه، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت، طوری که قبول کرد در نقشه ی قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستی کند...
کارگردان: Michael Curtiz
کازابلانکا ، جنگ جهانى دوم. امریکایى ماجراجویى به نام « ریچارد بلین » ، معروف به « ریک » ( بوگارت ) کافه اى را اداره مى کند. با ورود محبوبه ى قدیمى ، « ایلزا » ( برگمن ) ، همراه با شوهرش ، « ویکتور لاسلو » ( هنرید ) که از رهبران نهضت مقاومت است ، خاطرات عشقى نافرجام براى « ریک » زنده مى شوند...
کارگردان: بیلی وایلدر
«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
« آلیسشا هیوبرمن » ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازی دستگیر و محکوم شده ، به « دولین » (گرانت) ، مأمور مخفی امریکایی دل می بازد . « دولین » ، « آلیشا » را به کمک می طلبد و او هم می پذیرد تا نقش عنصر نفوذی در تشکیلات دشمن را بازی کند و با « الکساندر سباستیان » ( رینز ) مأمور نازی رابطه برقرار کند ...
کارگردان: بیلی وایلدر
باکستر در شرکت بیمهٔ بسیار بزرگی کارمند جزء است. او مجرد است و در آپارتمانی به تنهایی زندگی می کند. بعضی از مدیران میانی شرکت برای این که ساعتی با معشوقهٔ خود خلوت کنند از آپارتمان باکستر استفاده می کنند. باکستر مردی شریف و خجالتی است و هیچ دوست یا معشوقه ای ندارد اما عاشق دختر جوانی به نام فرن است...