- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی غریبانه (1376)
- آثار مرتبط غریبانه (1376)
آثار مرتبط فیلم غریبانه | منظوم
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
یکی از عوامل گروهک تروریستی که در اوایل انقلاب پس از به پا کردن آشوبی گریخته است، حال که پس از طی چندین سال برای دیدن دخترش «ارغوان» که دانشجوی دانشکده جنگلداری است مخفیانه به ایران بازمیگردد. یکی از مأمورین امنیتی به نام «بهزاد» به عنوان دانشجو وارد دانشکده شده و از تمامی امکانات مدرن امنیتی استفاده میکند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطه ای عاطفی بوجود می آید. از طرف دیگر همکاران سیاسی شفق نیز تصمیم دارند او را ترور کنند تا به دست مأمورین امنیتی نیف...
کارگردان: حسن فتحی
برزو در آستانه اعدام قرار دارد. همسرش و پسر کوچکش به همراه برادر کوچکتر برزو و دوست برادرش همه تلاششان را می کنند تا در مجالس و جشنها پول دیه وی را تهیه کنند.پول تهیه می شود، اما در شب قبل از زمان اعدام فرد یا افرادی به خانواده مقتول سه برابر دیه را می دهند تا رضایت ندهد. برزو اعدام می شود و برادر کوچکتر به دنبال دلیل آن می گردد که با اتفاقات عجیب و حقایق تلخی روبرو می شود...
کارگردان: حامد کلاهداری
چهار دانشجو که قصد دارند تا هرطور که شده پایان نامهایی را به دست استاد بهرامی برسانند. اما هنگامی که این چهار دانشجو در یک روز استاد بهرامی را تا منزلش تعقیب میکنند تا بتوانند امضایی مهم از او بگیرند ، متوجه میشوند که استاد بهرامی در یک تشکیلات مخفی برای براندازی نظام فعالیت میکند و این در حالی است که پای این 4 دانشجو نیز به این جریان باز شده است و حالا آنها باید خود را از این منجلاب خارج کنند.
کارگردان: ابراهیم شیبانی
داستان چند دوست که تصمیم میگیرند از یک صرافی دزدی کنند، اما هر کدام دچار مشکلی میشوند.
کارگردان: کاوه سجادیحسینی
شکوفه و پیمان زوج جوانی هستند که مرتکب دزدی شدهاند و به بندر انزلی میروند تا شخصی را ملاقات کنند، غافل از اینکه طمع آنها پرخطر است...
کارگردان: علیرضا فرید
مرجان، موسی، آتوسا، استوارت، شیلا، احسان، بهزاد، شیرین و دکتر طاهری همگی مسافران قطار تهران استانبول هستند...
کارگردان: شهرام مکری
چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبه-رستورانی قرار دارد که سه مرد ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به دنبال یک شوخی و شرطبندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند، مسیری که درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم میزند.
کارگردان: اصغر فرهادی
داستان چند رابطه با محور اتفاقاتی در «گذشته» است. یک رابطه به پایان میرسد و دیگری قرار است شروع شود. محورِ هر دو رابطهای که به پایان میرسد و رابطهٔ جدیدی که قرار است آغاز شود، زنی به نام مارین است. احمد، که شوهر دوم مارین است، بهخاطر اختلاف با او به ایران بازگشته و پس از چهار سال به دعوت ماری به فرانسه فراخوانده میشود که میبیند همسرش نیز با مردی تازه به نام سَمیر آشنا شدهاست؛ پس ماری و احمد با یک طلاق توافقی - باتوجهبه نداشتن بچهای مشترک از خود - از هم جدا میشوند. اما مشکل لوسی با ازدو...
کارگردان: اصغر فرهادی
روایتگر داستان زوج جوانی است که در حال اجرای نمایشنامه مرگ فروشنده آرتور میلر هستند. رابطه آنها پس از نقل مکان به خانهای که پیشتر زنی به نام آهو در آن ساکن بود، به خشونت کشیده میشود.
کارگردان: وحید امیرخانی
گوزنِ قرمز از پشتِ صخرهی یخ زده، نگاهی به مرد شکارچی که سیگاری دود میکند، میاندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفهای میکند. گوزنِ قرمز: «میخواد چیکار کنه؟»، گرگ: «نمیدونه میخواد چیکار کنه.»، گوزنِ قرمز: «اینا که نمیدونن میخوان چیکار کنن خطرناکترن… من برمیگردم.»
کارگردان: سید مهدی کرباسی
نامه شبانه داستان روایت شش ماهه افشای کانال تلگراف کانال است که در طول فعالیت هایش شبکه ی جاسوسی را نشان می دهد که به کارآفرینان کشور نفوذ کرده است. در طول این شش ماه، چندین هزار فعال از اکوسیستم کشور شروع به پیگیری محتویات کانال شبانه خود کردند و در حین تولید خبرنامه مستند با سرپرست کانال علیش کاظم زاده صحبت کردند.
کارگردان: سیامک شایقی
«محسن عندلیب» یک وکیل دعاوی است که به تازگی همسرش را در یک حادثهی اتومبیل از دست داده و در صدد است دفتر وکالتش را تعطیل کند؛ که با پروندهی پیچیده و پر از راز و رمز یکی از دوستان قدیمیاش با نام «شهباز» روبرو میشود... خانم «مافی» همسر «شهباز» که صاحب یک کارخانهی پرسود است، هنوز درگیر مشکلات ازدواج ناموفق قبلیاش است و نمیداند با وضعیت دخترش «آیدا» که نزد پدرش به سر میبرد چه باید بکند؟... در این حال «شهباز» از «عندلیب» میخواهد که برای جلوگیری از مشکلات آینده نام «آیدا» را از شناسنامهی همس...
کارگردان: مهدی صباغزاده
در سالهای 1320 تا 1330 مهاجران بسیاری برای کار در کمپانی نفت جنوب راهی آن منطقه میشوند. «کرامت» و «طلعت» نیز به امید زندگی بهتر روانهی جنوب میشوند. اما «طلعت» به بیماری جزام مبتلا میشود و «کرامت» اجباراً در حاشیهی شهر قهوهخانهای دایر میکند. مأموران ادارهی بهداشت و راهزنان بومی لحظهای آن دو را آسوده نمیگذارند. یک دختر مهاجر به نام «منظر» ناخواسته در پی مرگ پدر و مادرش، مقیم قهوهخانه و همدم آن دو میشود. «طلعت» حامله است و «کرامت» بیاعتنا به مصلحتاندیشیهای دوستش «موسی»، همچنان در م...
کارگردان: همایون اسعدیان
یک سروان نیروی انتظامی که افسر تجسس است و باعث اعدام یک قاچاقچی شده است، جلوی چشمانش همسر و فرزند خردسال او سوار بر اتومبیل بین دو تریلی می مانند و له می شوند. او برای به دام انداختن مسببان این واقعه نقشه ای طراحی میکند...
کارگردان: فریدون جیرانی
هستی، بیوه زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوان پولداری به نام ناصر ملک ازدواج کردهاست. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن است و مدام او را کتک میزند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم میگیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمیشود. ناصر حتی تحمل نمیکند که هستی را در حال صحبت با تلفن، یا در خیابان در حال خرید ببیند و به ضرب و شتم او میپردازد. هستی که دیگر طاقت تحمل ندارد، از...
کارگردان: کامران قدکچیان
«کوپر» سیاستمدار آمریکایی با ازدواج دخترش «نرجس» (که قبلا ملیکا نام داشته) با یک جوان دانشجوی ایرانی «علیرضا» مخالف است اما دخترش به رغم مخالفتهای پدر با «علیرضا» ازدواج میکند. «کوپر» که موقعیت و پست خود را در خطر میبیند، غریبهای آدمکش را اجیر میکند تا علیرضا را بکشد. آدمکش، جوانی به نام «خسرو» است که با همسرش «یاسمین» که مبتلا به ایدز است در پاریس زندگی میکند. «خسرو» قرار میگذارد تا در برابر دریافت ویزای آمریکا «علیرضا» را بکشد. اما پس از آشنایی با او از قصد خود منصرف میشود و در حالی...
کارگردان: اسفندیار شهیدی
«مرضیه» زنی است مقاوم که باید علیه بدیها بجنگد. شوهرش در بوسنی شهید شده است و او تنها با دو فرزند خردسال و مادر داغدار خود زندگی میکند. پدرشوهرش از آمریکا باز گشتهاست تا آنها را با خود به امریکا ببرد و حال «مرضیه» یا باید در وطن بماند و در کنار خانوادهاش با آسیبها و صدمات اجتماعی بجنگد و یا اینکه جلای وطن کند. «مرضیه» در مقابل ناملایمات و سختیها باید توان ایستادگی داشته باشد...
کارگردان: مسعود کیمیایی
چند جوان، امکان استفاده از یک اتومبیل گرانقیمت مرسدسبنز را برای یک شب و یک روز به دست میآورند. آنها تصمیم میگیرند از این فرصت حداکثر استفاده را ببرند. هر کدام از جوانها مشکلی دارند که با مرسدس حل میشود؛ اما در پایان، این مرسدس است که سالم میماند و در عوض، هر کدام از جوانها پس از تنها شدن با مرسدس، زخمی برمیدارد...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گمشدهی من، حرفای نشنیدهی من و...
کارگردان: ناصر تقوایی
رویا و جهانگیر پس از دهسال زندگی مشترک درمییابند که هنوز شناخت کافی از یکدیگر ندارند، رویا که به نویسندگی علاقهمند شده به کلاس فیلمنامهنویسی میرود؛ اما در این راه با مخالفتها و کنایههای همسرش مواجه میشود. رویا چند روزی قهر میکند و پس از چند روز با فیلمنامهای از زندگی خودش به خانه باز میگردد.
کارگردان: کمال تبریزی
«مینا» مددکار کانون اصلاح و تربیت، مأمور تشکیل کلاسی آموزشی جهت مددجویان میشود. «مهدی» یازدهساله، بزهکار، که باور ندارد مادرش مرده با تصویری خیالی که از روزنامهای به دست آورده، قصد یافتن مادرش را دارد و با دیدن «مینا»، او را مادر خود میپندارد و با گریختن از کانون اصلاح و تربیت، سرانجام خانهی مددکار را مییابد و به طرق مختلف سعی میکند تا «مینا» را قانع کند که مادر اوست. مددکار ابتدا در برابر خواستهی «مهدی» مقاومت میکند؛ اما سرانجام او را به خانه میبرد. حضور پسرک در خانه سبب شور و گرمایی ...
کارگردان: مانی حقیقی
پیرمردی قصد ترک تهران و سفر به آبادان را دارد. او می خواهد بسته امانتی را پیش از سفر به دوستی قدیمی که نشانی خاصی از او ندارد، تحویل دهد. در این میان خانواده اش در جستجوی او هستند.
کارگردان: رسول صدرعاملی
«مجید»، جوان 26ساله، با پدر خود حاج نصرت، به خاطر بعضی مسائل خانوادگی درگیری خصمانهای دارد. «مجید» او را بازدارندهی هر نوع موفقیت و عامل اصلی تباهشدنش در زندگی میداند و برای تلافی قصد دارد از او انتقام بگیرد، اما از او میترسد. «مجید» به قصد تسویهحساب خصوصی و خانوادگی تصمیم میگیرد، برادر 10سالهی خود را که مورد توجه و علاقهی زیاد حاج نصرت است، بدزدد و موفق به این کار میشود... قصهی فیلم که بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده بر پایهی عشق و نفرت بنا شده و روایت برخورد پدر و پسر است.
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
«عادل» از نوجوانی به همراه «آفاق» از طریق سرقتهای کوچک زندگی میکند و با ورود «نرگس» ارتباط در حال گسستن آندو سستتر میشود. تا اینکه...
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
زندگی یک رانندهی تاکسی (احد) در گرو تصمیم مردی متمول به نام «نادر» است و به همین خاطر ازدواج دختر او «غزال» با «آرش» به خطر میافتد. «نادر» در صدد رقابت با داماد جوان برمیآید و کشمکش آغاز میشود. «نادر» از همهی امکانات خود استفاده میکند. پایداری و مقاومت خانوادهی «آرش»، عاقبت به پیروزی آنها میانجامد.
کارگردان: امیر قویدل
دختر جوان محققی که برای تحقیقات خود به خانه سالمندان میرود. در آنجا به خانم سالمندی برخورد میکند که در حال خواندن داستانی است به نام رخساره و...
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
مجید و نسیم زن و شوهر جوان و عاشق، با هم زندگی شیرینی را می گذرانند. مجید نزد پدر نسیم کار می کند، اما مجید پس از مدتی به کارهای پدر زن خود مشکوک می شود، پدر نسیم با آگاهی از این موضوع توطئه ای را طرح می کند تا او را از سر راهش بردارد. مجید در یک صحنه سازی به جرم قتل دستگیر و راهی زندان می شود. نسیم با وجود تمام تلاشش نمی تواند حکم اعدام مجید را لغو یا به تعویق بیندازد. نسیم که در بهزیستی کار می کند، از سوی یکی از تحت درمان های خود (زنی به نام ثریا) با دو زن دیگر (قرقی و شراره) آشنا می شود و چون...
کارگردان: مسعود کیمیایی
امیرعلی که شریفه، نامزد برادرش رضا، را به دلیل رابطه نامشروعش با مردی به نام احمد به قتل رسانده، پس از دوازده سال از زندان آزاد میشود. پیش از آزادی، هم سلولیاش محسن دربندی، انگشتری به او میدهد و به او سفارش میکند پس از گرفتن طلب او از مردی بیرون از زندان، از زنی به نام مجدی حمایت کند و سر و سامانی به زندگی او بدهد. بیرون از زندان،…
کارگردان: کامران قدکچیان
رحمان مهاجر شهرستانی، در تهران با فریدون که کارش قاچاق فیلم های ویدیوئی است آشنا می شود فریدون که ناراحتی قلبی دارد، از اشتیاق رحمان برای جستجوی شغلی مناسب و همچنین از سادگی اش سوء استفاده می کند. رحمان که همه صداقت و آبرویش را از دست داده، بازیابی خود را در گرو یک حرکت می بیند و به همراه فریدون با مرکزیت قاچاق نوارها درگیر و سبب شناسایی آن ها به مأمورین و گرفتاری شان می شود. فریدون در جریان این درگیری براثر حمله قلبی درمی گذرد و رحمان سرخورده به زادگاهش باز می گردد.
کارگردان: بهرام بیضایی
فیلم "سگ کشی" زندگی یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی را به تصویر میکشد که همسرش توسط صحنه سازیهای شریکش راهی زندان شده و این زن برای نجات شوهرش به دنبال رضایت شاکیان پرونده همسرش میشود و در پایان پی به نقشه و صحنه سازی شوهرش برای تصاحب سرمایه شرکت میبرد
کارگردان: بهروز افخمی
زن و شوهر جوانی برای گذراندن ماه عسل راهی شمال هستند. در طول راه با یادآوری خاطرات گذشته، حقایق تلخی در مورد چگونگی آشنایی و ازدواج آنها آشکار میشود تا اینکه کارشان به مشاجره میکشد. در این میان تصادفی روی میدهد و مرد از صحنهی تصادف میگریزد...
کارگردان: مجید قاریزاده
زندگی سه پسر جوان که سر راهی بودهاند و اکنون بزرگ شدهاند. داستان عشق امید به ماهور که به او تدریس میکند و ماجرای عاطفی که در این بین اتفاق میافتد.
کارگردان: اصغر فرهادی
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبه سوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پر تنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبه سوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آوردهاست. مژده به رابطه همسر خود و زن همسایه مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است...
کارگردان: بهمن فرمانآرا
یک نویسنده پس از سالهای طولانی به ایران برمیگردد و به خانه دوست دیگرش که او هم نویسنده است، میرود. آنها سفری را به چند شهر ایران آغاز میکنند...
کارگردان: فریدون حسنپور
سعید پسر نوجوانی است که بدلیل ابتلا به بیماری قلبی به توصیه پزشک معالج نیاز فوری به عمل جراحی دارد. دوستان هم مدرسه ای سعید که از عدم توانایی او در مورد پرداخت مخارج جراحی مطلع هستند، گروهی به نام سهراب را تشکیل می دهند...
کارگردان: مجید فهیمخواه
«رفیع» نقاش جوانی است. او روزی پی میبرد که مادرش، برخلاف آنچه به او گفته شده بود، زنده است. «رفیع» که رابطهی سردی با پدر خود دارد، در پی یافتن مادرش برمیخیزد. او روزی توسط تلفن یک زن ناشناس درمی یابد که مادرش زنده است و پدر تا به حال به او و خواهرش دروغ گفته است...
کارگردان: مجید مجیدی
پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا این که...