- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی پسران آجری (1385)
- آثار مرتبط پسران آجری (1385)
آثار مرتبط فیلم پسران آجری | منظوم
کارگردان: اصغر نعیمی
نازنین: مهم نیست کی هستی یا چه کاره ای... تو هر وضعیتی که باشی محبت وظیفته... فرهاد: نصیحت ات خوبه. فقط یه خورده کهنه شده.
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
«عادل» از نوجوانی به همراه «آفاق» از طریق سرقتهای کوچک زندگی میکند و با ورود «نرگس» ارتباط در حال گسستن آندو سستتر میشود. تا اینکه...
کارگردان: نادر مقدس
سروش نوازنده نابینایی است که دلباخته پرستارش میشود و همه تلاشش را میکند تا بیناییاش را بهدست آورد و این تازه آغاز یک ماجرای عاشقانه است. در شبی که قرار است فردای آن عمل شود شبانه بیمارستان را ترک می کند و ...
کارگردان: اصغر نعیمی
داستان رویارویی دختر و پسر جوانی از دو جایگاه اجتماعی متفاوت است. دختر جوان که از طبقه فقیر جامعه است و پسر از طبقه پولدار و با کلاس ناخواسته در یک مسیر مشترک کنار هم قرار می گیرند تا اتفاقات تازه ای را رقم بزنند...
کارگردان: سیروس الوند
زندگی عاشقانه مهتاب و بهرام با رسیدن خبری به بحران کشیده می شود. آدم هایی از گذشته فراموش شده هر کدام پا به ماجرا می گذارند که هر یک تعریفی دیگر از عشق و حق، با خود آورده اند.حادثه، بر همه چیز سایه می اندازد وآنها، در موقعیتی سخت قرار می گیرند...
کارگردان: اکبر خواجویی
جاوید به محیا علاقه مند می شود اما بروز با ایجاد موانعی آنها را درگیر مشکلاتی می کند.
کارگردان: فریدون جیرانی
داستان این فیلم درباره ی دختری بنام «پونه گلکار» است که دوست دارد ستاره شود. او اکنون به عنوان بازیگری حاشیهای فعالیت میکند، وی با ارتباطاتی که داشته برای پدرش در یک فیلم نقشی دست و پا میکند. پدر پونه بازیگر قدیمی تئاتر است و سالهاست که روی صندلی چرخدار زندگی میکند، پدر تغییر لباس میدهد و جلوی دوربین قرار میگیرد اما ...
کارگردان: محمد احمدی
رفتگری جوان که عاشق ادبیات بوده و همیشه در ذهن خود آرزو داشته که دانشجوی رشته ادبیات باشد، از طریق زبالههایی که هر شب از جلوی درب خانههای مردم جمع میکند پی به اسرار و رازهای درون خانه ها می برد. بدین ترتیب درگیر ماجراهای عاطفی و اجتماعی میشود که...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
در فیلم نوک برج ، امیر هر چه میگوید عاشق شدهاست کسی حرفش را جدی نمیگیرد. ولی وقتی او را نوک برج میبینند، میفهمند موضوع جدی است و تازه ماجراها شروع میشود و…….
کارگردان: کیومرث پوراحمد
ترگل عاشق عباس است اما به اجبار ناپدری قرار است به عقد مرد دیگری درآید. ترگل از سر سفره عقد میگریزد. دستگیر میشود. در کمیته به عقد عباس در میآید…
کارگردان: علی رفیعی
مردی به نام عزیز برای تملک و فروش مایملک پدری خود به کشور بازمیگردد. اما با آتیه دختری که قبل از سفر به او علاقه داشته روبرو میشود. او پس از سالها دوباره به یاد عشق از دست رفته خود میافتد. همه دوست دارند تا این دو کنار هم باشند اما عزیز قصد رفتن دارد.
کارگردان: فریدون حسنپور
داستان مردی است به نام جعفر که تا به حال عاشق نشدهاست تا اینکه زنی غریبه وارد روستا میشود و...
کارگردان: شالیزه عارفپور
ماهی عاشق یک پسر افغانی می شود و به خاطر رسیدن به او والدین خود را رها می کند و به تهران میرود. و پس از کش وقوس های فراوان با حیران ازدواج میکند. در زمانی که او منتظر به دنیا آمدن پسرش هست حیران ناپدید میشود...
کارگردان: علی روئینتن
داستان دلبستگی دو جوان با طرز فکر متفاوت و از دو خانواده مختلف است که مجبور میشوند با هم پایاننامه بدهند. بدین منظور برای آشنا کردن همدیگر از جهانهای خود دوستان یکدیگر را به هم نشان میدهند و...
کارگردان: بیژن میرباقری
دوزخ، برزخ، بهشت فیلمی اپیزودیک است. در اپیزود اول: زن و شوهری پس از سالها همدیگر را می بینند. در اپیزود دوم: مردی پس از سالها یاد عشق قدیمی اش می افتد. در اپیزود سوم: زنی تصمیم می گیرد پس از مرگ شوهرش، کار او را ادامه دهد...
کارگردان: قدرتالله صلحمیرزایی
امیر محجوبی بازیگر سینماست که در راه ازدواج با دختر مورد علاقه اش هستی با مشکلات خانوادگی مواجه می شود...
کارگردان: امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
چهار داستان ترکیب شده که به طور موازی روایت می شود. تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار که از دسیسه های اندرونی دربار و بی وفایی شوهرش به تنگ آمده، خاطراتش را برای پسرخاله و معلمش سلیمان بازگو می کند. در حالی که سلیمان مدام از گفتن آنچه در دل دارد
کارگردان: مازیار میری
مهندس رحمان توانا، کارمند عالیرتبهی دولتی، در مأموریتی خارج از کشور، به یک دختر زیبای مسیحی دل میبندد و...
کارگردان: حامد کلاهداری
داستان این فیلم در یک کافی شاپ میگذرد که مشتریهایی همیشگی دارد و ورود یک زن جوان به این کافی شاپ ماجراهایی را میآفریند که همهچیز را دستخوش تغییر میکند...
کارگردان: اصغر فرهادی
نظر جوان بیست و یکی دو ساله ای است که روزی در مینی بوس با ریحانه آشنا می شود و ازدواج می کنند، اما حرف های ناپسندی که در مورد مادر ریحانه وجود دارد او را مجبور می کند تا ریحانه را طلاق بدهد. ریحانه هم به این تصمیم تسلیم می شود اما نظر در برابر دادگاه خودش را موظف می داند که مهریه ریحانه را پرداخت کند...
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
مجید و نسیم زن و شوهر جوان و عاشق، با هم زندگی شیرینی را می گذرانند. مجید نزد پدر نسیم کار می کند، اما مجید پس از مدتی به کارهای پدر زن خود مشکوک می شود، پدر نسیم با آگاهی از این موضوع توطئه ای را طرح می کند تا او را از سر راهش بردارد. مجید در یک صحنه سازی به جرم قتل دستگیر و راهی زندان می شود. نسیم با وجود تمام تلاشش نمی تواند حکم اعدام مجید را لغو یا به تعویق بیندازد. نسیم که در بهزیستی کار می کند، از سوی یکی از تحت درمان های خود (زنی به نام ثریا) با دو زن دیگر (قرقی و شراره) آشنا می شود و چون...
کارگردان: یدالله صمدی
سال های دور در یک بیمارستان، دو نوزاد به دنیا آمده اند و بستگانشان کنار آنها هستند. پسرکی به نام فرهاد کنار یکی از دو نوزاد عکس می گیرد. سال ها بعد فرهاد و لیلی، یکی از همان دو نوزاد، بزرگ شده اند. آنها دخترعمو و پسرعمو هستند و خانواده هر دو اصرار به ازدواج آنها دارند، اما فرهاد مایل به این ازدواج نیست. فرهاد که به عنوان تعمیرکار تأسیسات در فروشگاه رفاه کار می کند دلبسته فروشنده ای بیوه به نام شیرین است و از او تقاضای ازدواج می کند. شیرین که ماجرای علاقه لیلی را به فرهاد می داند، این پیشنهاد را ...
کارگردان: احمدرضا معتمدی
یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده اما بیماری روزبه به شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی ست. مستوفی، عموی یلدا، در سال های پس از جنگ از طریق اعمال خلاف و رباخواری و قاچاق و اختلاس ثروت و نفوذ زیادی به دست آورده است. پسرخوانده مستوفی دلباخته یلداست و قصد دارد با استفاده از نفوذ پدرش با یلدا ازدواج کند. مستوفی نیز سعی دا...
کارگردان: فرزاد مؤتمن
استاد جوان دانشگاه زندگی آرام و سرشار از انزوای خود را با تدریس ادبیات و مطالعه کتاب پر کرده و جز مادرش و یک کتاب فروش، دوستی ندارد. او که شبها عادت به پرسه زدن در خیابان ها دارد، شبی متوجه دختری می شود که ساک به دست گوشه ای ایستاده و راننده ای مزاحمش است. دختر به استاد پناه می برد و این سرآغاز آشنایی آنهاست. استاد کنجکاو زندگی دختر که رویا نام دارد می شود و پی به راز عجیب او می برد؛ او به تهران آمده برای قولی که به عاشق خود پسری به نام امیر داده. قول دختر این بوده که یک سال پس از آخرین ملاقاتشا...
کارگردان: سیروس الوند
والا رادمنش مهندسی خوش پوش و ثروتمند است که در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد. والا که به دلیل مشکلات با همسرش دچار نوعی بدبینی به زنان شده ، روزی در خیابان با خانمی به نام ترمه برخورد میکند که ماشیناش خراب شده و چند نفر اراذل هم مزاحم او شده اند!. همانطور که انتظار خواهید داشت، والا وارد معرکه شده و باعث میشود که شرایط موجود به حالت عادی برگردد. سپس والا ترمه را به شرکتش دعوت میکند و از کارگرش میخواهد تا نگاهی به ماشین این خانم بیندازد و مشکلش را برطرف کند. در این میان ترمه متوجه میشود ک...
کارگردان: مازیار میری
یاسی که در زندگی مشترکاش با محسن دچار تردیدهایی شده، تصمیم میگیرد برای او جشن تولدی بگیرد و خاطراتی را یادآوری کند. او برای بهتر برگزار کردن مهمانی، همه چیز از قبل پیشبینی میکند، غافل از این که همه چیز مطابق با خواسته او پیش نمیرود ...
کارگردان: پیمان معادی
زنی که معلم پیانو است در مواجهه با یک اتفاق بزرگ در زندگیاش، در دو راهه تصمیم قرار میگیرد، او یا باید مطابق عرف دست به انتخاب بزند و یا . . .
کارگردان: علی مصفا
لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست دادهاست سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش میگیرد و از کار باز میماند. هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند...
کارگردان: مجید فهیمخواه
پیمان توسط دوستش با دختری آشنا می شود و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند اما دختر پس از مدتی ناپدید می شود و پیمان درگیر این ماجرا میشود...
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
این فیلم روایت فردی به نام ابراهیم است که در ابتدا فردی تندرو بوده و پس از اخراج از مقامهای دولتی خود به عنوان اپوزیسیون در روزنامهاش آغاز به انتشار مطالب جنجالی میکند؛ و شیوه زندگی اش بطور کامل عوض میگردد.
کارگردان: فریدون جیرانی
میهن مشرقی استاد دانشکده معماری پس از بیست و شش سال زندگی با شوهرش به سبب ناسازگاری فکری و رفتاری با پادرمیانی دخترش (ستاره) از همسرش جدا میشود. سپس به خانه قدیمی پدریش اسباب کشی میکند و با دخترش و دایه اش (آفاق) زندگی تازهای را آغاز میکند. زندگی تازه او با آمدن مانی معترف دانشجوی رشته معماری در هم میریزد و...
کارگردان: مصطفی شایسته
یک زوج جوان به واسطه یک اتفاق دچار مشکل پیشبینی نشدهای در زندگی خانوادگی خود میشوند.
کارگردان: فریدون حسنپور
داستان زندگی موسی است. او در شبی سرد و بارانی قبل از آنکه به خانه برسد. راحله، همسرش بر اثر درد زایمان جان میسپارد. موسی در تمام عمر فکر میکند که باعث مرگ راحله شده است. او تمام وجود و عشق خود را پای جعفر، تنها یادگار راحله میریزد.
کارگردان: سامان مقدم
فرزند آدم محکوم به سرنوشتی بود که پدر و مادرش برایش رقم زدند. سیب دندان زده همه قصه را خراب کرد. آدمیزاد محکوم می شود اما سرنوشتش را به باد نسپرد. در عذاب زمین، دنبال راهی رفت که شاید به بهشتش بازگردد. انسان همیشه دنبال سرنوشت خودش است...
کارگردان: ناصر تقوایی
رویا و جهانگیر پس از دهسال زندگی مشترک درمییابند که هنوز شناخت کافی از یکدیگر ندارند، رویا که به نویسندگی علاقهمند شده به کلاس فیلمنامهنویسی میرود؛ اما در این راه با مخالفتها و کنایههای همسرش مواجه میشود. رویا چند روزی قهر میکند و پس از چند روز با فیلمنامهای از زندگی خودش به خانه باز میگردد.
کارگردان: بهرام بهرامیان
داستان فیلم درباره زن و شوهری به نام «ضیاء» و «سوری» است که قصد دارند دخترشان را به خانه بخت بفرستند...
کارگردان: هاتف علیمردانی
مجید یک مرد میانسال از خانوادهای متوسط است که اهل شهرستان بوده و در کل سنتی رفتار میکند. وی اعتیاد دارد و علاوه بر آن، به همسرش پونه شک دارد. پونه، برخلاف مجید، از خانوادهای سنتی نیست و تقابل این دو فرهنگ مختلف تمام چیزی است که در بهخاطر پونه شاهدش هستیم.
کارگردان: مجید مجیدی
لطیف، کارگر جوان آذری، همراه دیگر هم ولایتیهای خود در کنار عدهای کارگر افغان، در یکی از برجهای در حال ساخت شهر تهران کار میکند. سقوط نجف (یکی از کارگران افغانی) از طبقه دوم، موجب میشود پسر او رحمت، برای تأمین معاش خانواده، جای پدر را بگیرد؛ امّا به دلیل جثّه ضعیفش، مسئولیت خرید غذا و کارهای آشپزخانه به عهده او گذارده می شود.بدین ترتیب، کار آسان خود را از دست میدهد و مدام برای رحمت، درد سر درست میکند. امّا یک روز به صورت ناگهانی متوجه میشود که رحمت، در حقیقت دختری است به نام «باران»...
کارگردان: داریوش فرهنگ
سینا، جوانی جنوبی، برای یافتن یک شغل مناسب به تهران می آید و به لیلا نامزدش قول می دهد پس از آن که کارش رونق گرفت به زادگاهش، خرمشهر بازگردد. سینا در کارخانه مرد پولداری به نام فرجامی کار می کند و به زودی به دلیل صداقت و پشتکارش پیشرفت میکند...