- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی Babe: Pig in the City (1998)
- آثار مرتبط Babe: Pig in the City (1998)
آثار مرتبط فیلم Babe: Pig in the City | منظوم
1 
کارگردان: Chris Noonan
«آلبرت هوگت» (کرامول) بچه خوکي را که مادرش او را «بيب» صدا مي زده، مي خرد و به مزرعه ي سبز و بزرگش مي برد. «بيب» خيلي زود با ديگر حيوانات مزرعه آشنا مي شود و با هوشي که دارد جاي سگ گله ي مزرعه، «رکس» را مي گيرد.
2 
کارگردان: Simon Wincer
کارکنان يک قايق ماهي گيري، نهنگي را صيد مي کنند و به شهر مي آورند تا در يک پارک تفريحي، وسيله ي بازي و تماشاي مردم باشد. پسر بچه ي يتيمي به نام «جسي» (ريچتر) با اين نهنگ که نامش را «ويلي» گذاشته اند دوست مي شود...
3 
کارگردان: Brian Levant
دکتر وارنیک (جونز) ، مدیر مرکز نگهداری حیوانات خانگی ، هاروی (پلات) و ورنن (توتچی) را به یک فروشگاه حیوانات می فرستد تا برای آزمایش هایش ، توله سگ ، بدزدند. در بین توله های دزدی ، سگی از نژاد سن برنار از وانت در حال حرکت فرار می کند و خود را به خانواده ی نیوتن ها می رساند و پدر خانواده، جرج (گرودین) ، به خاطر اصرار بچه ها و همسرش ، او را نگاه می دارد. آن ها اسم سگ را بتهوون می گذارند و …
4 
کارگردان: جرج میلر، Warren Coleman
در یک کوهستان قطبی گله ای از پنگوئن ها زندگی می کنند که پس از مدتی با مشکل کمبود غذا مواجه می شوند. پنگوئن کوچکی به نام «مامبل» در این گله به دنیا می آید که برعکـس بقیه دوستانش، صدای خوبی ندارد و مدام با آواز خواندن سایرین را آزار می دهد. در عوض او میتواند حرکات منحصربه فردی با پاهایش انجام دهد که بقیه بلد نیستند. در نهایت نیز همین موضوع باعث محبوبیت وی و نجات گله اش می شود...
5 
کارگردان: Gary Winick
ویلبور، خوکی است که ترس از این دارد در آخر کار ممکن است جای او روی میز غذاخوری انسان ها باشد . او سعی میکند با کمک دوست عنکبوتش شارلوت از این اتفاق جلوگیری کند...
6 
کارگردان: راب مینکاف
فیلم استوارت کوچولو را راب مینکاف کارگردانی کرده است. داستان این فیلم برداشتی است از کتابی به همین اسم و درباره یک موش سخنگو و زندگی اوست با یک خانواده کوچک و کم جمعیت. این خانواده به خوبی با استوارت کوچولو کنار می آید اما در این میان تنها گربه خانواده است که به دنبال خلاصی از دست این موش است...
7 
کارگردان: Stephen Herek
دو سگ خالدار به نامهای پانگو و پردیتا صاحب ۱۵ توله میشوند. زن شیطان صفتی به نام کرولا که به شدت به پوست پالتو علاقه دارد و زیر دستانش دستور میدهد تا توله ها را بربایند و از پوستشان پالتو درست کنند…
8 
کارگردان: جرج میلر، Gary Eck، David Peers
مدتها از زمانی که مامیل به دلیل بد بودن صدایش از پنگوئن های دیگر جدا شد و سفر شگفت انگیزی را شروع کرد می گذرد.حالا مامبل با دختر مورد علاقه اش گلوریا ازدواج کرده و آنها صاحب فرزندی شده اند که او نیز به مانند پدر و مادرش استعدادهای نهفته ایی در خود دارد. اما این زندگی خوش چندان دوام ندارد و ...
9 
کارگردان: راب مینکاف
دو سال از شروع زندگی استوارت در بین خانواده لیتل ها گذشته است. استوارت اکنون به مدرسه می رود و یک خواهر کوچکتر به اسم مارتا نیز دارد و با گربه خانه یعنی اسنوبال نیز روابط خوبی دارد …
10 
3.7
کسپر
(1995)
کارگردان: برد سیلبرلینگ
وارثان خانه اي قديمي، از دکتري به نام «جيمز هاردي» (پولمن) که متخصص مسايل ماوراء الطبيعه است، دعوت مي کنند تا خانه را از ارواح پاک سازي کند و او با دخترش، «کت» (ريچي) به قصر مي آيد. در نخستين برخورد، سه روح شرور به نام «ديلاق» (نيپوت)، «خپله» (گارت) و «بوگندو» (آلاسکي) مزاحم او مي شوند، اما در ضمن روح خوبي به نام «گاسپر» (پيرسن) با «کت» دوست مي شود...
11 
کارگردان: Rod Daniel
Beethoven, the St. Bernard dog, becomes a father, but his girlfriend Missy is dog-napped, and his puppies are in danger of the same fate.
12 
کارگردان: Dwight H. Little
پسری به نام جسی با نهنگی دوست شده و نام او را ویلی می گذارد. در جریان نجات ویلی، جسی با جانورشناسی به نام «رادولف» آشنا می شود. جسی به دور از خانواده خود با خانواده دیگری زندگی می کند. در همین حین خبر درگذشت مادر جسی را به او می دهند و به همین دلیل قرار می شود برادر ناتنی اش «الویس» برای مدتی پیش آنها بیاید.
13 
5.3
فلابر
(1997)
کارگردان: Les Mayfield
«فیلیپ برینارد» (ویلیامز)، استاد حواس پرتی که به استخدام کالجی تقریبا ورشکسته درآمده، فرمولی برای خلق «فلابر» (توده ی لاستیکی پرنده) پیدا می کند…
14 
کارگردان: کوین لیما
کروئلا دویل" پس از معالجه به عنوان زنی درستکار از زندان آزاد می شود و بار دیگر به دنبال سگهای سرگردان خود می رود...
15 
کارگردان: دنی دویتو
«ماتیلدا وارم وود» (ویلسن) دختر جوان بی نهایت کنجکاو و با هوشی است که با والدین عامی و بی فرهنگ خود (د ویتو و پرلمن) که اصلا به او توجهی ندارند، بسیار تفاوت دارد. او با بالا رفتن سن، به تدریج کشف می کند دارای قدرت حرکت دادن اشیا از دور است و می تواند از این توانایی در راه از بین بردن رنج هایش و کمک به دوستانش استفاده کند.
