- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی گاندی (1982)
- آثار مرتبط گاندی (1982)
آثار مرتبط فیلم گاندی | منظوم
کارگردان: ویلیام وایلر
زمان حیات حضرت مسیح . در روز ورود فرمانده جدید منطقه ی اورشلیم ، به طور اتفاقی تکه سفالی از پشتبام خانه ی « بنهور » ( هستن ) می افتد ، اسب فرمانده رم می کند و او را بر زمین می زند . خانواده ی « بنهور » به زندان می افتند و خودش به بردگی فروخته می شود ...
کارگردان: میلوش فورمن
«آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ، خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند...
کارگردان: دیوید لین
جنگ جهانى دوم ، آسیاى جنوب شرقى ، اردوگاه اسراى متفقین . فرمانده ژاپنى اردوگاه ، « سرهنگ سایتو » ( هایاکاوا ) براى ساختن پلى بر رودخانه ى کواى به سرکرده ى انگلیسى اسرا ، « سرهنگ نیکلسن » ( گینس ) متوسل میشود ...
کارگردان: دیوید لین
شرح زندگى پرماجراى » لارنس « ( اوتول ) افسر انگليسى، كه طى جنگ جهانى اول به اعراب كمك كرد تا نيروهاى عثمانى را شكست دهند...
کارگردان: الیور استون
ماجراهای تعدادی از جوانان آمریکایی در جریان جنگ ویتنام طی اواخر 1967 و اوایل 1968...
کارگردان: Bernardo Bertolucci
این پیغام عمیق از زندگی پویای، آخرین امپراتور چین، به دنبال سلطه پرشور رهبر است. پس از اینکه توسط ارتش سرخ به عنوان جنایت جنگی در سال 1950 دستگیر شد، پوی یی دوران کودکی خود را از زندان به یاد می آورد. او جوانان غم انگیز خود را در شهر ممنوعه به یاد می آورد، جایی که او از هر لوکس برخوردار بود اما متاسفانه از دنیای خارج و شرایط پیچیده سیاسی اطرافش محافظت می شد. همانطور که انقلاب از طریق چین جریان می یابد، جهان پویای می داند که به طور چشمگیری پیشرفته است.
کارگردان: Jim Sheridan
ایرلند دهه ی ۱۹۶۰٫ جبهه ی آزادیبخش ایرلند (IRA) در یک نوشگاه در گیلفورد بمب گذاری می کند. اما چهار جوانی که به جرم این بمب گذاری دستگیر و محکوم می شوند، در واقع گناهکار نیستند...
کارگردان: بروس برسفورد
منطقه ای نزدیک آتالانتا، سال ۱۹۴۸٫ «دیزی ورتان» (تندی)، بیوه ی ثروتمند هفتاد و دو ساله ی جنوبی، به سفارش پسرش، «بولی» (ایکروید)، راننده ی سیاه پوستی را به نام «هوک» (فریمن) استخدام می کند. پس از چندی، «دیزی» به «هوک» علاقه مند می شود و رابطه ای دوستانه میان آن دو شکل می گیرد …
کارگردان: تری جرج
روآندا. «پل روسساباجينا» (چيدل)، مدير هتل «هزار تپه» در کيگالي است. پس از چندي خشونت هاي قومي بالا مي گيرد و افراد قبيله ي هوتو آغاز به کشتار افراد قبيله ي توتسي مي کنند. «پل» نمي تواند درست روي دست بگذارد و با اين که خودش از قبيله ي «هوتو» است، به پناهندگان توتسي در هتل جا مي دهد...
کارگردان: جرج کیوکر، ویکتور فلمینگ
آوريل سال 1861 ، عمارت عظيم تارا در آتلانتا . « اسكارت اوهارا » ( لى ) در مى يابد كه مرد رؤيايى اش ، « اشلى ويلكس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى هميلتن » ( د هاويلند ) ازدواج كند. اما از طرف ديگر « رت باتلر » ( گيبل ) عضو بدنام يك خانواده ى ثروتمند ساكن چارلستن دلباخته ى « اسكارلت » سرزنده مى شود و در او ويژگى هايى شبيه به خود پيدا مى كند...
کارگردان: Hugh Hudson
«اريک ليدل» اسکاتلندي (چارلسن) و «هارولد ايبراهمز» (کراس) - پسر يک يهودي اهل ليتواني - با پيراهن انگلستان در مسابقات دوي المپيک سال 1924 پاريس شرکت مي کنند و برنده ي مدال طلا مي شوند...
کارگردان: جان جی. آویلدسن
مشت زني درجه چندم و گمنام به نام «راک بالبوا» (استالون) از راه شرکت در مسابقه هاي بوکس شرطي و غيرقانوني و جمع آوري طلب هاي يک نزول خوار زندگي فقيرانه اي را مي گذراند. تا اين که قهرمان بوکس سنگين وزن جهان، «آپولو» (ودرز)، براي تبليغ و رسيدن به محبوبيت بيش تر، تصميم مي گيرد تا مسابقه اي نمايشي با يک مشت زن گم نام برگزار کند. به اين منظور «راکي» انتخاب مي شود...
کارگردان: کوین کاستنر
يک افسر مجروح و سرخورده ي ارتش شمالي ها به نام «ستوان جان و. دانبار» (کاستنر)، دست به خودکشي ميزند. اقدام «دانبار» به خود کشي را اشتباها عملي قهرمانانه تلقي مي کنند و او را به پست مورد علاقه اش مي فرستند - يک پست ديده باني مرزي، دور از «تمدن» سفيدپوستان. «دانبار» پس از چند تجربه ي عجيب و غريب در آن جا، با يک گرگ دوست مي شود...
کارگردان: John Sturges
جنگ جهانی دوم. گروهی از اسرای جنگی متفقین در اردوگاهی آلمانی، تصمیم به فرار میگیرند...
کارگردان: مایکل سیمینو
«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند و ...