- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی باغ دولتی (2004)
- آثار مرتبط باغ دولتی (2004)
آثار مرتبط فیلم باغ دولتی | منظوم
کارگردان: زاک براف
مردی ۳۵ ساله به نام آیدن بلوم (Zach Braff) که در حال تلاش برای ایفای نقش شوهر و پدر خانواده است، هنوز به دنبال یافتن هویت خود و هدفی برای زندگی اش است که اتفاقی در مسیر زندگی او باعث می شود به تدریج هویت و هدف زندگی خود را بیشتر کشف کند...
کارگردان: Tony Goldwyn
مایکل و جنا، سه سال است که یک زن و شوهر هستند، می خواهند ازدواج کنند و یک خانواده را شروع کنند. این برنامه ها به نظر می رسد که در راه خود را هنگامی که جنا اعلام کرد که او حامله است. اما مایکل نگران است که زندگی او و جوانان او برای به دست آوردن خوب است. در یک عروسی یک دوست، او با یک کالج آزاد آزاد، کیم، که چشمان خود را باز می کند و او را در مسیر خطرناک دور از جنا می گیرد، ملاقات می کند. در همین حال، هیچ یک از روابط افراد مایکل و جنا در اطراف شاد و پایدار نیستند. دوست مایکل، ایزیز، نمی خواهد از دو...
کارگردان: Mike Nichols
رابطه بین دو زوج متفاوت، زمانی که مرد زوج اول، زن زوج دیگر را ملاقات می کند، پیچیده و کمی فریب کارانه می شود و ...
کارگردان: Jason Reitman
«جونو» (پیج) که با حاملگی غیر منتظره ای روبرو شده، تصمیمی غیرمعمول درباره ی کودک به دنیا نیامده اش می گیرد و …
کارگردان: سوفیا کاپولا
داستان درمورد يک ستاره ي سينما هست که احساس پوچي مي کند و زماني که به توکيو مي رود با يک فرد که به تازگي ازدواج کرده است آشنا مي شود و...
کارگردان: استیون فریرز
"راب" که یک فروشگاه ضبط موسیقی دارد باید با حقیقتی غیرقابل انکار روبرو شود،او دارد پیر می شود.او دچار بحران میانسالی شده
کارگردان: Matt Williams
نووالی نیشن» (پورتمن) هفده ساله، که از دوستش «نووالی جک» (برونو) باردار است، از خانه فرار می کند و هم راه با «ویلی» از زادگاهش در تنسی به سمت ایالت پررزق و برق کالیفرنیا می رود. در راه و در یک بازار در سکویای اوکلاهما، «بیلی» جا می زند و «نووالی» را در یکی از شعبه های فروشگاه بزرگ وال مارت به حال خود رها می کند و …
کارگردان: مارک وب
سامر (زوئي دشانل)، زن جوان و زيبا و باهوشي است که از همان بدو ورودش به دفتر کار تام (جوزف گوردون لويت) توجه اين مرد جوان را معطوف خود کرده است. تام مي پندارد که سامر مظهر همان عشق حقيقي ازلي است که او در روياهاي خودش در طلب آن بوده است. اما سامر هيچ اعتقادي به «عشق» و «عاشقي» ندارد و با اين وجود از تام خوش اش مي آيد و رابطه اي را با وي آغاز مي کند. تام مي داند که هيچ مرد ديگري در زندگي سامر وجود ندارد و اين دختر به وي علاقه مند است اما نمي داند که چرا اين دختر تمايلي به ازدواج ندارد...
کارگردان: کامرون کرو
«ویلیام» پانزده ساله (فیوجیت)، مقالاتی درباره ی موسیقی راک اندرول می نویسد و به این ترتیب نظر «لستر بنگز» (هافمن)، سردبیر مجله ی معروف کریم، را جلب می کند و این مجله او را به هم کاری دعوت می کند. «ویلیام» برای شروع، مأمور مصاحبه با «گروه استیل واتر» و نوشتن مطلبی در مورد آنان می شود. این مطلب برای «بنگز» رضایت بخش نیست، اما در مورد توجه «بن فانگ تورس» (چن)، سردبیر مجله ی «رولینگ استون» قرار می گیرد…
کارگردان: Chris Weitz، Paul Weitz
این فیلم در مورد پسر بچه ای کوچک است که توسط یک مرد جوان نابالغ آموزش می بیند که چطور مانند یک مرد بزرگ زندگی کند …
کارگردان: Terry Zwigoff
«اینید» (برچ) و «ربکا» (جوهانسن) دو دوست صمیمی اند که تازه دبیرستان را تمام کرده اند و حالا باید تصمیم بگیرند که می خواهند با زندگی شان چه کار کنند...
کارگردان: Craig Gillespie
«لارس» (گازلينگ) جواني به شدت خجالتي است که در شهر کوچکي زندگي مي کند. روزي او عروسکي را که از طريق اينترنت خريداري کرده به عنوان دوست دخترش به خانه مي برد تا به خواهر و برادرش معرفي کند...
کارگردان: Alexander Payne
«مايلز» (جياماتي) معلم و نويسنده ي ناموفقي است که در ميان سالي از همسرش جدا شده است. «جک» (چرچ) نيز دوستي صميمي است که «مايلز» او را از دوران دانشجويي مي شناسد. «جک» قرار است هفته ي آينده ازدواج کند و «مايلز» به عنوان هديه ي ازدواج به او پيشنهاد مي کند که يک هفته اي به کاليفرنيا بروند...
کارگردان: Jonathan Levine
آدام یک نویسنده 27 ساله برنامه های رادیویی است و با یک شکل نادر سرطان ستون فقرات تشخیص داده می شود. با کمک بهترین دوست خود، مادرش و درمانگر جوان در مرکز سرطان، آدم یاد می گیرد که چه چیز و مهم ترین چیزها در زندگی او چیست.
کارگردان: Ted Demme
یک نوازنده پیانو بنام «ویلی کانوی» بعد از مدت ها به شهر کوچک خودش، نایتز ریج باز می گردد و دوباره دوستان قدیمی اش را که بعد از فارغ التحصیلی، برخلاف او شهرشان را ترک نکرده اند، می بیند و ...
کارگردان: سوفیا کاپولا
یک مرد حدود چهل ساله داستان را از زمانی که او در نوجوانی در شهر دیترویت با شکوه او و سه نفر از علاقه اش به دوستانش با خواهران اسرارآمیز و محکوم لیسبون بود، می گوید. در سال 1974، خواهران 17 ساله ترسی، مری شانزده ساله، بانی، پانزده ساله، لوکس چهارده ساله و سیسیلیا سیزده ساله بودند. شیفتگی آنها همچنان باقی می ماند زیرا آنها سعی می کنند تمام داستان را با هم جمع کنند. خواهرها تنها به دلیل داشتن پدر و مادر، آموزش ریاضی در مدرسه خصوصی دخترانه و مادر مادری کاتولیک که عمدتا قوانین خانوار را رعایت می کردن...