- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی قفل، انبار و دو بشکه باروت (1998)
- آثار مرتبط قفل، انبار و دو بشکه باروت (1998)
آثار مرتبط فیلم قفل، انبار و دو بشکه باروت | منظوم
کارگردان: گای ریچی
«تورکیش» (استیتم) و «تامی» (گراهام) از بوکسوری ایرلندی به نام «میکی» (پیت) می خواهند تا در یک مسابقه ی مشت زنی شکست بخورد. از طرف دیکر یک گنگستر روسی، «باریس» (سره بدزیا) که از گنگستری یهودی «فرانکی» (دل تورو) می خواهد که از طرف او روی مسابقه شرط بندی کند و در عین حال از صاحب یک مغازه ی گرویی نیز می خواهد تا با هم دستان کودنش پولهای شرط بندی را بدزدند...
کارگردان: دنی بویل
«مارک رنتن» (گره گور)، جوان زبر و زرنگ و باهوش و با مزه گاه کاملا بی خیال، «قهرمان» زمانه ی ماست. ماجراهای «مارک» و دوستانش، جماعتی با مزه، دروغ گو، روانی، دزد و معتاد که به گونه ای ناگزیر، به سوی خود ویران گری پیش می روند، نمایان گر از هم فروپاشی دوستی و رفاقت شان است...
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
بعد از اینکه نقشه سرقت از جواهر فروشی شکست می خورد و پلیس گروه را تار و مار می کند، سارقانی که از مهلکه جان سالم بدر برده اند به این نتیجه می رسند که یکی از آن ها نفوذی پلیس است...
کارگردان: برایان دی پالما
«تونی مونتانا» (ال پاچینو) مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش «منی» (استیون بائور) وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق «الویرا» (میشل فایفر) نامزد رئیسش می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه کنار می زند. پس از ازدواج با الویرا با وارد کردن مستقیم کوکائین از کوبا یک امپراطوری بنا می کند...
کارگردان: گای ریچی
در لندن، یکی از میلیونرهای معاملات املاکی، تلاش می کند توجه چند نفر از سرمایه داران شهر (باتلر و البا) را جلب کند، اما او نقشه های پیچیده تری دارد. او برنامه ریزی کرده تا خودش و یکی از همکارانش (ویلکینسون) یکشبه پولدار شوند.
کارگردان: کلینت ایستوود
کارگر بازنشسته ي کارخانجات اتومبيل سازي و کهنه سرباز جنگ کره، »والت کوالسکي« (ايست وود) به تنهايي در محله اي زندگي مي کند که آرام آرام توسط آسيايي – امريکايي ها اشغال شده است. شبي »کوالسکي« نژادپرست، »تائو« (وانگ)، نوجوان آسيايي را که قصد سرقت اتومبيل فورد »گران تورينو« ي او را داشته به دام مي اندازد. خانواده ي »تائو« در عوض مجازات او را مجبور مي کنند که براي »کوالسکي« بيگاري کند و حالا، بر خلاف انتظار، رابطه اي صميمانه ميان »کوالسکي« و »تائو« شکل مي گيرد...
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
سرگذشت یک کازینو در لاس وگاس، چند و چون اداره ی آن و پشت پرده ی رابطه های گردانندگانش، به ویژه رابطه ی «ایس» (دنیرو)، مدیر کاردان و موفق کازینو با دوست خشن و مهارناپذیرش، «نیکی» (پشی) و همسر ولنگار و غیرقابل اعتمادش، «جینجر» (استون)...
کارگردان: اتان کوئن، جوئل کوئن
فارگو، داکوتاي شمالي. «مارج گاندرسن» (دورمند)، پليس محلي، زن بارداري است که تحمل، سادگي و رفتار مهربانش، ذکاوتش را پنهان کرده است. وقتي جسد دو سرنشين اتومبيلي در نزديکي جسد يک پليس کشف مي شود، «مارج» اين اتفاق را با پرونده ي دو خلافکار به نام هاي «کارل» (بوشمي) و «گيار» (استورمار) کنار هم مي گذارد...
کارگردان: مایکل مان
«نیل مکالی» (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وینسنت هانا» (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد.
کارگردان: اتان کوئن، جوئل کوئن
یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...
کارگردان: کوئنتین تارانتینو، الی راث
داستان غیر واقعی این فیلم درباره ی یک گروه سرباز یهودی امریکایی است که در جریان جنگ جهانی دوم در فرانسه ی تحت اشغال نازی ها گروهی را تشکیل می دهند با نام "حرامزادگان" که برای ایجاد رعب و وحشت در بین سربازان نازی به قلع و قم و شکار بی رحمانه ی آن ها می پردازند...
کارگردان: Tony Kaye
«دنی وینیارد» (فورلانگ)، نوجوانی سفید پوست است که روزی با چند جوان سیاه پوست درگیر می شود و موضوع را با «درک» (نورتن)، برادر بزرگ ترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان می گذارد. «درک» بی مهابا سلاحش را بر می دارد و به سراغ جوانان سیاه پوست می رود، آنان را می کشد، و به سال زندان محکوم می شود. اما در زندان، به دلیل بدرفتاری زندانیان سفید پوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاه پوستان عوض می شود...
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچه ای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود.
کارگردان: کرتیس هانسون
داستان فیلم در دهه ۱۹۵۰ در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در ۱۹۵۰ با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.