- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی آقای اسمیت به واشنگتن می رود (1939)
- آثار مرتبط آقای اسمیت به واشنگتن می رود (1939)
آثار مرتبط فیلم آقای اسمیت به واشنگتن می رود | منظوم
کارگردان: Frank Capra
« الن » ( كلبر )، دختر نازپرورده ى ميليونرى به نام « الكساندر اندروز » ( كانولى )، از ازدواج ناخواسته اى كه پدرش براى او ترتيب داده مى گريزد. خبرنگار كاركشته اى به نام « پيتر وارن » ( گيبل ) سر راه « الن » قرار مى گيرد و اين دو در فرار از ميامى به نيويورك همراه مى شوند.
کارگردان: Frank Capra
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد ساده اى اهل شهرى كوچك ، ميليون ها دلار به ارث مى برد و تصميم مى گيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مى رود ، عده اى انگل گردش را مى گيرند ، و زنى روزنامه نگار ( آرتور ) درباره ى او گزارش هايى مسخره چاپ مى كند.
کارگردان: جان فورد
بحران اقتصادی در دهه ی ۱۹۳۰ امریکا، بقای خانواده ی «جود» را به خطر انداخته است. «تام» ( فاندا )، پسر بزرگ خانواده که به تازگی از زندان آزاد شده همه را وا می دارد بار سفر ببندند و به کالیفرنیا کوچ کنند.
کارگردان: جان هیوستون
فرد سی.دابز و باب کورتین که هر دو مشغول کار در مکزیک هستند با پیرمردی به نام هاوارد آشنا شده و متوجه می شوند که هاوارد یک کاشف باتجربه طلاست. به همین خاطر آن ها تصمیم می گیرند تا با همراهی هاوارد به دنبال طلا بروند و خود را از وضع بدی که دارند نجات دهند...
کارگردان: الیا کازان
داستان در مورد یک جوان بوکسور است که برای یک باند کار می کند که تمامی تبادلات یک بارانداز را زیر نظر دارند. جوان برای این باند همه کار می کند از قتل تا گوشمالی تا زمانی که با یک دختر جوان آشنا می شود و سعی می کند که از این باند بیرون بیاید، اما...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
ندیمه ی جوانی ( فونتین ) در تعطیلات با « ماکسیم د وینتر » ( اولیویر ) صاحب قصر باشکوه ماندرلی آشنا می شود که همسر اولش ، « ربکا » ، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او ، بانوی تازه ی ماندرلی می شود ؛ اما یاد و خاطره ی « ربکا » روی زندگی شان سایه انداخته است.
کارگردان: جان هیوستون
سن فرانسيسكو. زنى به نام « بريجيد اوشانسى » ( آستور ) كه خود را « خانم واندرلى » معرفى مى كند به سراغ دفتر كارآگاهى « سام اسپيد » ( بوگارت ) مى رود و مى خواهد كه او خواهرش را پيدا كند. پس از چندى مرد مرموزى ، « جوئل كايرو » ( لوره ) ، به « اسپيد » مراجعه مى كند و از او مى خواهد تا يك مجسمه ى عتيقه ى سياهرنگ ، معروف به « شاهين مالت » را در قبال دريافت 5 هزار دلار پيدا كند.
کارگردان: جرج کیوکر
« تريسى » ( هپبرن ) ، زنى از خود راضى از طبقه ى اعيان ، در آستانه ى ازدواج دوم خود با مردى ابله اما ثروتمند ( هوارد ) است. با ورود « دكستر » ( گرانت ) ، همسر اول او ، و « مايك » ( استوارت ) ، خبرنگارى جنجالى ، ماجرا پيچيده مى شود.
کارگردان: جوزف ال. منکیه ویچ
« ایو هرینگتن » ( باکستر ) ، بازیگری جوان و شیفته و واله ی دنیای نمایش است که یک شب با امید و آرزو خود را به رختکن ستاره ی بزرگ برودوی ، « مارلو چانینگ » ( دیویس ) میرساند ، و یک داستان غم انگیز و جذاب از زندگی خود را برای او و دوستانش تعریف میکند ...
کارگردان: Frank Capra
« تونی » ( استوارت ) ، فرزند یک میلیونر ، به « آلیس » ( آرتور ) ، دختری فقیر ، علاقهمند می شود. « آلیس » ، اجازه ی پدر « تونی » ( آرنولد ) برای ازدواج آن دو را ضروری می داند. پدر « تونی » ، که در اندیشه ی خریدن خانه ی قدیمی و نیمه ویران محل زندگی « آلیس » است ، هم راه همسرش به خانه ی آنان می رود. اما رفتار غیر متعارف خانواده و هم خانهای های عجیب و غریب « آلیس » سرانجام پای پلیس را نیز به میان ماجرا می کشد.
کارگردان: بیلی وایلدر
« والتر نف » ( مک مورای ) زخمی وارد دفتر کارش میشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجرای خود را تعریف میکند: این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ی آقای « دیتریکس » رفت و به خانم خانه، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت، طوری که قبول کرد در نقشه ی قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستی کند...
کارگردان: Otto Preminger
« پل بيگلر » ( استوارت ) ، وكيل مدافع « ستون فردريك مانيون » ( گازارا ) مىشود كه ظاهرا يك كافه دار محلى را به انتقام اين كه همسرش ، « لورا » ( رميك ) را مورد هتك حرمت قرار داده ، كشته است ...
کارگردان: Clyde Bruckman، باستر کیتون
جنگ داخلى امريكا. « جانى گرى » ( كيتن ) در زندگى اش دو عشق دارد: يكى لوكوموتيوى به نام « جنرال » و ديگراى دخترى به نام « آنابل لى » ( مك ). نيروهاى نفوذى شمالى « جنرال » را مى دزدند و در حالى كه « آنابل لى » در يكى از واگنهايش به جا مانده، آن را به طرف مناطق خودى مى برند. « جانى » يك تنه به تعقيب لوكوموتيوش مى رود تا « جنرال » و « آنابل لى » را نجات دهد.
کارگردان: ویلیام وایلر
سه سرباز وظيفه ى امريكايى به نام هاى « آل » ( مارچ ) ، « فرد » ( اندروز ) و « هومر » ( راسل ) ، پس از پايان جنگ جهانى دوم به شهر زادگاهشان باز مى گردند تا زندگى جديدى را آغاز كنند ...
کارگردان: آلفرد هیچکاک
یک تنیسور حرفه ای بازنشسته به نام « تونی » ( میلاند ) که متوجه رابطه ی همسرش ، « مارگو » ( کلی ) با رمان نویسی جوان به نام « هالیدی » ( کامینگز ) شده ، تصمیم می گیرد با تهدید همکلاسی سابقش ، یک مجرم سابقه دار به نام « لس گیت » ( داوسن ) و به کمک او همسرش را بکشد ...