- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی دیدار (1373)
- آثار مرتبط دیدار (1373)
آثار مرتبط فیلم دیدار | منظوم
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
پلاک «یوسف» از شکم یک کوسه در آبهای جنوب پیدا میشود. همه معتقدند که او شهید شده است. «دایی غفور» که رانندهی تاکسی فرودگاه است، برخلاف دیگران معتقد است که پسرش «یوسف» روزی بازخواهد گشت. زندگی او و دختری به نام «شیرین» که از قبل برای جستجوی برادرش به ایران آمده است، در یک نقطه به هم میرسد. آنها به دنبال گمشدهی خود میگردنند...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ...
کارگردان: کمال تبریزی
فرهاد که در جنگ مجروح شده و موقتاً بیناییاش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل میشود که در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهدهی مقاومت فرهاد در تحمل درد شگفتزده میشود و به تدریج میفهمد که میتواند با تلاوت قرآن، التیام بخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آن ها ایجاد میکند و...
کارگردان: علی روئینتن
این فیلم داستان دختر یکی از کشتهشدگان نظامی زمان جنگ ایران و عراق است که بعد از سالها به وصیت پدرش به سراغ فرمانده و همرزم وی میرود.
کارگردان: سمیرا مخملباف
موضوع فیلم در مورد تلاش معلمی است که سعی در باسواد کردن نوجوانان قاچاقچی و پناهندگان کرد در مرزهای شمالی ایران و عراق دارد. این پناهندگان از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه توسط صدام حسین هستند. گفتگوهای این فیلم تماماً به زبان کردی است.
کارگردان: احمدرضا معتمدی
یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده اما بیماری روزبه به شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی ست. مستوفی، عموی یلدا، در سال های پس از جنگ از طریق اعمال خلاف و رباخواری و قاچاق و اختلاس ثروت و نفوذ زیادی به دست آورده است. پسرخوانده مستوفی دلباخته یلداست و قصد دارد با استفاده از نفوذ پدرش با یلدا ازدواج کند. مستوفی نیز سعی دا...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد، محسن عبدالوهاب
اسماعیل ، پسر گیلانه ، برای رفتن به جبهه آماده میشود. او در هنگام رفتن ، با نامزدش خداحافظی میکند . سیگل نیز که با شوهرش در تهران زندگی میکرده است ، چندی است که از شوهرش ، رحمان ، بی اطلاع است و نزد مادرش زندگی میکند . روزی سیگل برای کسب خبری از رحمان ، با مادرش عازم تهران میشوند . در راه ، گیلانه از دخترش میخواهد که سیگل به روستایشان باز گردد . در راه به عروس و دامادی که با هم اختلاف دارند بر میخورند و همچنین آوارگی مردم جنگ زده را میبینند . هنگامی که سی گل به خانه می رسد ، با خانه...
کارگردان: سیروس کاشانینژاد
نوجوانی روستایی به نام محمد حسین، به جبهه میرود. او ماجراهایی را که روزهای پیش از انقلاب در روستا از سر گذرانده است تعریف میکند. محمد حسین پس از اطلاع از کشته شدن هم ولایتیاش، حاج ولی، به خط مقدم میشتابد، گروهی از سربازان دشمن را میکشد و یک تانک دشمن را نیز منهدم میکند.
کارگردان: کیومرث پوراحمد
روایتگر گوشهای از زندگی «عیسی» و «فاروق» است که پس از سالها همدیگر را میبینند و خاطرات دوران جنگ را مرور می کنند. «عیسی» جوان رزمندهای است که مأموریت انتقال اسرای جنگی به پشت جبهه را دارد که «فاروق» هم یکی از آنهاست.
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
دختری به نام حوریه که چندین سال است پدرش، امیرحسین، به دست عراقیها به اسارت گرفته شده، نسبت به خروج های بی موقع مادرش، مریم، از منزل مشکوک است و این شک با تلفن های ناشناسی که به او می شود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت می شود افزایش می یابد…
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مینهای باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.
کارگردان: مسعود نقاش زاده
در آخرین روز تابستان سال 1359 وقتی فرشته و خانوادهاش آماده میشوند در جشن عروسی یکی از اقوام نزدیک شرکت کنند، غرش صدای هواپیماهای جنگندهای که از مرز عبور کردهاند موجب میشود پدر فرشته تصمیم بگیرد از خیر عروسی خواهرش بگذرد و خانوادهاش را از مهلکه بدر ببرد...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
سرگذشت واقعی یکی از نیروهای اطلاعات لشکر زرهی نجف اشرف در عملیات والفجر ۴ را نمایش میدهد که برای شناسایی به یک منطقهی مینگذاری شده در خاک عراق میرود و ۱۷ روز تمام با پایی زخمی انتظار میکشد تا بالاخره به کمکش میآیند ولی…
کارگردان: نرگس آبیار
پسری جوان به جبهه رفته است. مادر او مش الفت در نبود پسرش روزهای تلخی را میگذراند و منتظر است او روزی از جبهه بازگردد. او نمیداند پسرش اسیر شده یا در جنگ کشته شده است...
کارگردان: احمد رمضانزاده
داستان یک عکاس ایرانی است که به عنوان اولین عکاس بعد از بمباران شیمیایی حلبچه وارد این شهر میشود و عکاسی میکند. این عکاس در طی این سفر با دختری آشنا میشود و ماجراهای عاشقانهای میان آنها شکل می گیرد...
کارگردان: مجید اسماعیلی
اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند. آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آئین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن.
کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
خبر آمدن یک میهمان، کارهایی که خیلی وقت است زمین مانده، دلشورهی یک پذیرایی و زنگ در که به صدا میآید...
کارگردان: پرویز شیخطادی
زن و شوهری در جبهه جنوب و در بیمارستانی صحرایی مشغول خدمت هستند. امیرعلی و همسرش به دلیل سالها کار در آنجا به حال و هوای جبهه وابستگی شدیدی پیدا کردهاند، اما اعلام خبر آتشبس و بعد حمله نیروهای عراقی به بیمارستان،این زوج را در آزمایشی دشوار قرار میدهد.
کارگردان: امیر مجاهد، محمد دلجو، رضا خاکی
عرفان و دوستانش تصمیم دارند بر روی سکوی نفتی که پدر عرفان در آنجا شهید شده است، کنسرتی به یاد او و خیلج فارس اجرا کنند…
کارگردان: پوریا آذربایجانی
فیلم «اروند» داستان یونس جانباز اعصاب و روان دفاع مقدس را روایت میکند که بیست و هفت سال پس از پایان جنگ هنوز هم با خاطره هم رزمانش روزگار میگذراند و ناگهان در همراهی با یک گروه تفحص اتفاقات تازهای در جریان سیال ذهنش وارد میشود...
کارگردان: هادی مقدمدوست، دانش اقباشاوی، سید روحالله حجازی، محمد هادی نائیجی
فیلمی اپیزودیک با موضوع دینی و مفاهیم عاشورایی است که توسط چهار کارگردان جوان و مطرح ایرانی در کشور عراق و شهر کربلا ساخته شده است...
کارگردان: منیر قیدی
«ویلاییها» قصه خانوادههای فرماندههان سپاه و ارتش در سال 1365 است. عزیز زن 50 سالهای است که همراه نوههایش وارد مجموعه ویلاها میشود. الیاس نیز راننده بسیجی است که هر وقت وارد مجموعه میشود همه نگران این میشوند که شاید خبر شهادت یکی از فرماندهان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران میآید تا بچههای خود را به خارج از کشور ببرد.
کارگردان: پیمان معادی
در بحبوحهی جنگ ایران و عراق در سال۱۳۶۷، تهران بیوقفه بمباران میشد. عشق، محبت، امید، زندگی و ترس از مرگ را در روزهای پر اضطراب آن زمان برای مردمی که درگیرجنگ بودند از بین میبرد. اغلب عشق به سختی درک میشود اما مرگ واقعیتی است ترسناک. "بمب؛ یک داستان عاشقانه" نشان میدهد که عشق و امید چطورحتی در مواجهه با تاریکی مرگ، راهشان را پیدا میکنند. روایت انسانهایی است که هیچگاه فرصت عاشق شدن و به دلخواه خود زندگی کردن را نداشته و تنها برای لقمه نانی به سختی کار کردهاند. این فیلم روایت انسانهایی...
کارگردان: علی سلیمانی، هادی حاجتمند
یونس به عنوان فرمانده گردان غواصان سه شب قبل از عملیات در حالی که در صدد حفر تونلی در منطقه عملیاتی بوده، مفقودالاثر شده است. حالا پس از سی سال اطلاعاتی به دست میآید که نشان میدهد احتمالا یونس زنده است و در آن زمان به واسطه منافقین قرارگاه اشرف با دشمن همکاری کرده…
کارگردان: مریم دوستی
این فیلم نگاهی به وقایع پس از جنگ دارد و داستان چند خانواده را روایت میکند که در نقطه مشترکی به یکدیگر میرسند و در این میان عشق گمشدهای پیدا میشود. در واقع این فیلم تجلیلی از شهدای جاویدالاثر خواهد بود.
کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
راز جهانبخش کرامت فاش میشود؟ این راز خواب چیستا، ماهرو، گودرز، بهرام، جهانگیرو سرگرد پوشیاس را آشفته خواهد کرد. جهانبخش برای اثبات بی گناهیاش و بازگشت آرامش سفر بلندی را آغاز میکند. سفری که پایانش زندگی بسیاری از آنها را تغییر میدهد.
کارگردان: حمید زرگرنژاد
در روستایی مرزی زیباترین دختر به عنوان عروس هور انتخاب می شود تا یک روز در هفته خود را به آب بسپارد و هور بارور شده و قهرش نگیرد، امین معروف به سمور قاچاقچی ایرانی، عروس هور به نام ماهور را می دزد.
کارگردان: افشین محمودی
آغاز جنگ همراه می شود با تولد دختر بچه ای که در هنگام فوت کردن کیک تولد، بمب بر سرش می بارد و پدر و مادرش را از دست می دهد. او قلندر وار سر می تراشد و هویت عوض می کند اما تحمل مسایل جنگ زدگی از او خانمی می سازد کامل، بزرگ و ماندنی.
کارگردان: محمدرضا رحمانی
به یکی از معضلات مبتلا به جامعه و جوانان توجه دارد و یکی از هنجارهای اجتماعی مورد توجه قرار داده است...
کارگردان: سید جلال دهقانیاشکذری
داستان زندگی دو نفر از انقلابیون روستایی در شهر «یزد» است که در «دوران پیروزی انقلاب اسلامی»، به شهادت رسیدهاند را روایت میکند.
کارگردان: اسفندیار شهیدی
«مرضیه» زنی است مقاوم که باید علیه بدیها بجنگد. شوهرش در بوسنی شهید شده است و او تنها با دو فرزند خردسال و مادر داغدار خود زندگی میکند. پدرشوهرش از آمریکا باز گشتهاست تا آنها را با خود به امریکا ببرد و حال «مرضیه» یا باید در وطن بماند و در کنار خانوادهاش با آسیبها و صدمات اجتماعی بجنگد و یا اینکه جلای وطن کند. «مرضیه» در مقابل ناملایمات و سختیها باید توان ایستادگی داشته باشد...
کارگردان: بهرام بیضایی
خانهای را برای عروسی آماده میکنند. خبر میرسد که چند تن از بستگان عروس در حادثهای کشته شدهاند. پس از مدتی تردید در پذیرش خبر، سرانجام فاجعه تأیید میشود. آیین سوگواری برپا میشود، بی آنکه کسی به سرنوشت زوج جوان بیاندیشد...
کارگردان: کامران قدکچیان
«کوپر» سیاستمدار آمریکایی با ازدواج دخترش «نرجس» (که قبلا ملیکا نام داشته) با یک جوان دانشجوی ایرانی «علیرضا» مخالف است اما دخترش به رغم مخالفتهای پدر با «علیرضا» ازدواج میکند. «کوپر» که موقعیت و پست خود را در خطر میبیند، غریبهای آدمکش را اجیر میکند تا علیرضا را بکشد. آدمکش، جوانی به نام «خسرو» است که با همسرش «یاسمین» که مبتلا به ایدز است در پاریس زندگی میکند. «خسرو» قرار میگذارد تا در برابر دریافت ویزای آمریکا «علیرضا» را بکشد. اما پس از آشنایی با او از قصد خود منصرف میشود و در حالی...
کارگردان: داریوش مهرجویی
«پری» دانشجوی ممتاز رشتهی ادبیات و تئاتر که از همهی مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی میشود. کتاب، سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. «پری» پس از خواندن کتاب با آنکه خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دلکنده شده و در وادی دردناک «طلب» سرگردان میشود. کتاب به برادر بزرگش، «اسد» تعلق دارد. «اسد» چندی پیش در حادثهی آتشسوزی کلبهاش درگذشتهاست. «داداشی» برادر دیگر «پری» که مخالف راه و رسم «اسد» است و عقیده دارد...
کارگردان: محمد جعفری
در کنار یک هتل بزرگ خانهای قدیمی مثل یک وصلهی ناجور قرار دارد. «مالکی» در صدد خریدن خانه برمیآید، اما پیرزن صاحبخانه، راضی به فروش آن نیست. «مالکی» به طریقی با فرزندان پیرزن رابطه برقرار میکند تا بلکه موفق به خرید خانه شود. پس از یک سلسله حوادث مضحک سرانجام «مالکی» تسلیم سماجت پیرزن شده و با او ازدواج میکند و حیاط خانهی قدیمی را به مدرسهی مجاور میدهد تا بچهها، محلی برای بازی داشته باشند.
کارگردان: شهریار بحرانی
سال 1359، ستاد نیروی هوایی عراق که از اول جنگ با برتری هوایی ایران روبرو شدهاست و قریبالوقوع بودن شکست حصر آبادان را پیشبینی میکند، جهت حفاظت هواپیماهای استراتژیک خود تصمیم میگیرد آنها را به سه پایگاه بسیار دورافتاده، در نزدیکی مرز اردن، منتقل کند. در اسفند همین سال ستاد نیروی هوایی ایران در جلسات فوقالعادهای طرح بمباران این سه پایگاه را که به نام پایگاههای اچ3 مشخص شدهاند، مطرح میکند. طرح در ابتدا ناممکن و غیرعملی مینماید، اما در نهایت نقشهای متهورانه و بینظیر پیشنهاد میشود و در ...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
«رسول رحمانی» مالک یک مزرعهی گوجهفرنگی است و کارخانهای هم در کنار آن دارد. او که چند سال پیش همسرش را از دست دادهاست، تنها زندگی میکند. «نوبر کردانی» زنی است که سرپرستی خانوادهاش را به عهده دارد و ناچار است کار کند. او به همراه چند زن دیگر برای کار در مزرعه انتخاب میشود و...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«مینو» و «موسی» در آستانهی زندگی مشترک هستند. نامهای به دست «موسی» میرسد و از او به عنوان بازماندهی برپاکنندهی دکل دیدهبانی خواسته میشود تا برای جمعآوری این دکل به جزیرهی مینو برود. او از این سفر اکراه دارد، اما در شرایطی قرار میگیرد و به آنجا میرود. «منصور» برادر «مینو» در آن دکل شهید شده است و این آغاز خاطراتی است که «موسی» همه و همه «مینو» را مجذوب محیط میکند. او خود را همردیف «موسی» و «منصور» در شرایط جنگ پیدا میکند. «مینو» در تلاش بالا رفتن از دکل به زمین میخورد و چشم در بیما...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گمشدهی من، حرفای نشنیدهی من و...