- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی صندلی خالی (1387)
- آثار مرتبط صندلی خالی (1387)
آثار مرتبط فیلم صندلی خالی | منظوم
کارگردان: حسن فتحی
داستان مردی است که به خاطر تسویه حساب شخصی با مردی دیگر، دختر او را گروگان می گیرد و به خانه ای در خارج از شهر می رود و منتظر آن مرد می ماند...
کارگردان: بیژن میرباقری
دوزخ، برزخ، بهشت فیلمی اپیزودیک است. در اپیزود اول: زن و شوهری پس از سالها همدیگر را می بینند. در اپیزود دوم: مردی پس از سالها یاد عشق قدیمی اش می افتد. در اپیزود سوم: زنی تصمیم می گیرد پس از مرگ شوهرش، کار او را ادامه دهد...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
گذر به هفت موقعیت از زندگی آدمهایی است که در شرایطی شبیه به بسیاری از ما و آدمهای دیگر جامعه، روزگار می گذرانند...
کارگردان: سیدشهاب حسینی
داستان یک نویسندهی متفکر است که به دنبال نوشتن پایانی جاودان برای داستانش است و با اقامت درطبقه وسط یک آپارتمان، بر اساس دریافت هایش از زندگی و آدمهای اطراف برای کشف جاودانگی داستان آنها را تجسم میکند و با ظهور در قالب شخصیتهای مختلف یک سفر فلسفی را طی میکند...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
قدرت، جوان عقب مانده و ساده دلی است که همراه با متولی امامزاده ای واقع در یک روستا زندگی می کند. متولی از این که مردم روستا نسبت به امامزاده بی اعتنا هستند ناراحت است و آن را به کم ایمانی مردم نسبت می دهد، اما مردم معتقدند امامزاده تا حال نیازها و نذورات آنها را برآورده نکرده است. متولی موقتاً به شهر می رود و با توجه به اینکه هیچ کس حاضر نشده در این مدت رسیدگی به امور امامزاده را بپذیرد، قدرت را به جای خود می گذارد. قدرت که می تواند ارواح مردگان قبرستان کنار امامزاده را درک کند، متوجه مشکلات زند...
کارگردان: تهمینه میلانی
چهار زن زندانی خشن، در زندان نقشهای میکشند که پس از آزاد شدن اجرایش کنند. آن ها آزاد میشوند و پس از اجاره خانهای، مردان را از خیابان به وسیله تغییر قیافه دادن به صورت یک فاحشه به همان خانه می کشانند، آن ها را به یک صندلی می بندند ، مورد ضرب و شتم قرار می دهند و پولشان را به سرقت میبرند.
کارگردان: سعید سهیلی
یک شهر شلوغ... یک مرد تنها... هزار کوچهی بنبست... اسلحهی کلاش، یک خشاب خالی و هزار بغض فروخفته... اسد: آدم بدبخت، آدم ناشکره. عادل: کدوم ناشکری، ما از اونائیم که به دنیا اومدیم ولی دنیا به ما نیومد...
کارگردان: اصغر فرهادی
نظر جوان بیست و یکی دو ساله ای است که روزی در مینی بوس با ریحانه آشنا می شود و ازدواج می کنند، اما حرف های ناپسندی که در مورد مادر ریحانه وجود دارد او را مجبور می کند تا ریحانه را طلاق بدهد. ریحانه هم به این تصمیم تسلیم می شود اما نظر در برابر دادگاه خودش را موظف می داند که مهریه ریحانه را پرداخت کند...
کارگردان: مجید مجیدی
مرد ساده و میانسالی به نام کریم که در یک مزرعه پرورش حیوانات کار می کند، شیفته شترمرغهاست و ارتباط روانی و عاطفی با آنها برقرار کرده است. برحسب اتفاق یکی از شترمرغها از مزرعه فرار می کند...
کارگردان: عباس رافعی
5 نفر که در فضای ملتهب آبان ماه سال 1357 درصدد هستند تا به آخرین پروازی که از ایران خارج می شود، برسند اما در ادامه ماجرایی سرنوشت این افرادی را به همدیگر پیوند می زند...
کارگردان: علیرضا سعادتنیا
یک دورهگرد که کارش نقتفروشی است، پس از مدتی یک دستگاه آپارات میخرد و سینمای سیار راه میاندازد...
کارگردان: شاهد احمدلو
اوضاع ملتهب و سیاسی عراق امروز، زندگی مشترک خالد و ضحی عکاس و خبرنگار یک روزنامه محلی را مثل همه مردم آن سرزمین مورد هجوم قرار میدهد...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد، محسن عبدالوهاب
دختری به نام «سارا» به مواد مخدر اعتیاد دارد. نامزد وی پسری به نام آرش است که در کانادا مشغول تحصیل است و از اعتیاد او بیاطلاع است. یک ماه پیش از آن که آرش برای برگزاری مراسم ازدواج به ایران بیاید سارا تصمیم میگیرد تا اعتیادش را ترک کند...
کارگردان: نیکی کریمی
سحر ( نیکی کریمی ) و سامان ( شهاب حسینی ) دو سینماگر جوانی هستند که سودای فیلمسازی حرفهایی دارند اما تنها چیزی که تا به امروز بدان دست یافتهاند ، ساخت فیلمهای تبلیغاتی و مستند بوده است!. این دو در هنگام ساخت فیلم تازه شان ، لازم میبینند تا یکی از صحنههای فیلمشان را دوباره فیلمبرداری کنند ولی مشکل اینجاست که بازیگر نوجوان این صحنه به نام ملیحه ( هستی مهدوی فر ) اکنون در کنار آنها نیست و حالا آنها باید همه جا را به دنبال او بگردند!
کارگردان: مانی حقیقی
در جاده ای کوهستانی، در فضایی زمستانی، در سرزمینی جنگ زده، زن و مردی بین رهگذران پول پخش می کنند و ...
کارگردان: علی عطشانی
پیرمردی که شغلش باربری است و قصد خرید سیم کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور مورد معامله قرار می گیرد و...
کارگردان: مهدی صباغزاده
یک زوج جوان برای عبور از مرز احتیاج به پول دارند. آنها تصمیم میگیرند یک بازیگر سینما را بدزدند و در یک روز بارانی، آنها تصمیم خود را عملی میکنند. در خانهای در شمال کشور، او را زندانی کرده و به او میگویند که با مادرش تماس گرفته و به او بگوید پنجاه میلیون تومان پول آماده کند.
کارگردان: معین کریمالدینی
علی، پدرش و برادرانش مربی اسب هستند. اسب تمام هستی آنهاست. "ایلحان" نام اسبی است که مقامهای زیادی نصیب خانوادهی آنها کرده. علی قرار است با پولی که از جوایز ایلحان و بقیه اسبها در میآورد ازدواج کند اما همیشه در کورس همه چیز بر وفق مراد پیش نمیرود. ایلحان در شرایط پیش بینی نشدهای قرار میگیرد و علی میجنگد برای قهرمانی اسبش...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به دنبال یک شوخی و شرطبندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند، مسیری که درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم میزند.
کارگردان: کمال تبریزی
هاتف روحی است که از زندگی و زمان مرگ آدم ها خبر دارد. او در مقطعی از آسمان به زمین می آید تا این بار با رفتن به آسایشگاهی که جانبازان جنگ در آن سکونت دارند به زندگی و سرنوشت آنها بپردازد. بهمن، یکی از ساکنان آسایشگاه، که جانباز و مبتلا به سرطان است، نوشتن آخرین کتابش را تمام کرده، اما برای چاپ آن با مشکل رو به رو است. او از دکتر آزمایشگاه که متخصص پوست و زیبایی است کمک می خواهد تا مجوز چاپ بگیرد. از سویی دکتر نیز که در کار ساخت وساز و زدوبندهای پنهانی با تاجری به نام فاضلی است، قصد دارد با کمک ا...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
جراح برجسته مغز واعصاب بهنام دکتر عالم که بهدلایل مختلفی پسرش را فراموش کرده است. وی بصورت اتفاقی در شب تولد پسرش سامان از مریضی او که تومور مغزی است باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر به راه میافتد تا به او نزدیک شود.
کارگردان: مصطفی کیایی
کاوه نابغهی علوم کامپیوتری به همراه خواهر و شوهرخواهرش تحت شرایط خاصی حساب بانکی یک رانتخوار به نام محتشم را هک میکنند. محتشم برای بازگشت پولش به روشهای غیرقانونی رو میآورد. اما این پول هنگفت در اختیار هفت جوان قرار میگیرد و مشکلات عدیدهای برای آنها بوجود میآورد.
کارگردان: امیر ثقفی
مرد جوان کارگری که سرپرستی خانوادهاش را برعهده دارد تلاش میکند تا برای برادر سرباز کوچکترش در همان کارگاهی که خودش کار میکند شغلی دست و پا کند. برادر سرباز او در استادیوم فوتبال دچار حادثهای میشود که درمان وی مستلزم مخارج سنگینی است...
کارگردان: هادی محمدیان
شاهزاده روم داستان عاشقی و دلدادگی پرنسسی مسیحی و پاکدامن به نام ملیکا را روایت می کند که از تبار پدر از نوادگان یشوعا وصی حضرت عیسی و از تبار مادر نواده قیصر روم است. سرنوشت این بانوی پاکدامن به گونه ای رقم می خورد که وی نهایتاً به بلاد اسلامی عزیمت میکند و با مردی از نوادگان پیامبر اسلام ازدواج میکند. ثمره این ازدواج فرزندی نیک سرشت است که در آیندهای نزدیک جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود...
کارگردان: بهمن قبادی
آقا میرزا که خواننده و نوازندهی معروفی از اهالی کردنشین مرز (ایران ـ عراق) است، پیغامی از هناره همسر پنجم خود میگیرد مبنی بر اینکه به دیدار او برود. آقامیرزا همراه پسرانش عوده و برات برای یافتن هناره راهی میشوند، اما منطقه به علت بمباران رژیم عراق ویران شده و هیچکس نشانهای از او ندارد. بالاخره هناره خود توسط شخصی نشانیاش را به آقامیرزا میرساند. آقامیرزا و پسرانش در راه به اردوگاهی میروند که پسرش عوده، دو پسربچهی آواره را از آن جا به فرزندی قبول میکند و پسر دیگرش برات نیز همسری از میان آ...
کارگردان: غلامرضا حیدرنژاد
جلال، بازیگر نقش های فرعی سینما که در عشق هم شکست خورده، قصد خودکشی دارد. او که ساکن اتاق شماره 212 در مسافرخانه «گلها» است ابتدا تصمیم میگیرد با طناب خود را حلق آویز کند، اما موفق نمیشود و ناچار در پی استخدام یک آدمکش برمیآید. «حسن چاخان» بازیگر سینما، نشانی یک آدمکش معروف به نام «رعد» را به او میدهد.
کارگردان: همایون اسعدیان
رضا فتحعلی برای حل مشکل مالی خود مجبور به کارهای خلاف از جمله دزدی و حمل مواد مخدر می شود. در یکی از شبهایی که رضا برای حمل مواد مخدر به خارج از شهر میرود متوجه سقوط هواپیما شده و به نجات مسافران میپردازد. او که در حین نجات مسافران از حضور پلیس آگاهی مییابد فرار کرده و مواد را از بین میبرد. رضا پس از بازگشت به منزل ماجرا را برای دوست خود ابراهیم تعریف میکند، ولی از آنجایی که رضا فردی معروف و متقلب است حرفهای او مورد قبول واقع نمیشود. پس از چندی رضا به زندان میافتد و با انعکاس اخبار سقوط...
کارگردان: هادی مقدمدوست، دانش اقباشاوی، سید روحالله حجازی، محمد هادی نائیجی
فیلمی اپیزودیک با موضوع دینی و مفاهیم عاشورایی است که توسط چهار کارگردان جوان و مطرح ایرانی در کشور عراق و شهر کربلا ساخته شده است...
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: اصغر یوسفینژاد
متوفی وصیت کرده که بعد از مرگ، جسد او را دراختیار دانشکده پزشکی برای استفاده علمی قرار دهند اما، دخترش شدیدا مخالف است...
کارگردان: یدالله صمدی
«سارای» زیبارویی از ایل مغان، شیفتهی رئیس چوپانان ایل به نام «آیدین» است؛ اما خان منطقه با اینکه همسر و فرزندانی دارد، به «سارای» دل بسته است و مصمم است تا او را به دست آورد. اما «سارای» برای اثبات وفاداریش به «آیدین» و حفظ شرافت «ایل»، خود را به امواج رود ارس میسپارد اما تسلیم خان نمیشود...
کارگردان: تهمینه میلانی
«آه» شخصیتی افسانهای در ادبیات آذربایجان است. میگویند هر کس از ته دل آه بکشد، «آه» به صورت جوان مهربانی حاضر شده و با گوش دادن به درد دل آن شخص، درصدد یافتن چارهای برای درد او برمیآید. شخصیت اصلی فیلم، زن نویسندهی ثروتمندی است که با آفریدن «آه» در تخیلاتش زندگی زنانی از طبقات مختلف را تجربه میکند...
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
داستان این فیلم درباره یک مجرم فراری است که به مدت ۲۴ ساعت از زندان مرخصی گرفته و در این مدت میکوشد به زعم خود، اسباب سوء استفاده از گروهی از مردم را فراهم آورد.
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
فرهاد و الهه قرار است در چند ساعت آینده در حیاط خانه جدیدشان، مراسم ازدواجشان را برگزار کنند. اما ساکنین قبلی خانه به نامهای محسن و مژگان که می بایست خانه را پیش از مراسم عروسی تحویل این زوج جوان می دادند، دچار مشکل می شوند و حالا این دو خانواده می مانند و کلی وسائل که در خانه و حیاط قرار گرفته است
کارگردان: بهرام بهرامیان
داستان فیلم درباره زن و شوهری به نام «ضیاء» و «سوری» است که قصد دارند دخترشان را به خانه بخت بفرستند...
کارگردان: حامد کلاهداری
داستان این فیلم در یک کافی شاپ میگذرد که مشتریهایی همیشگی دارد و ورود یک زن جوان به این کافی شاپ ماجراهایی را میآفریند که همهچیز را دستخوش تغییر میکند...
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
یک فیلم پر لوکیشن و اجتماعی است که همه صحنههای آن در تهران جلوی دوربین رفته است.تهران مال توِ مگه!؟
کارگردان: سیروس الوند
والا رادمنش مهندسی خوش پوش و ثروتمند است که در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد. والا که به دلیل مشکلات با همسرش دچار نوعی بدبینی به زنان شده ، روزی در خیابان با خانمی به نام ترمه برخورد میکند که ماشیناش خراب شده و چند نفر اراذل هم مزاحم او شده اند!. همانطور که انتظار خواهید داشت، والا وارد معرکه شده و باعث میشود که شرایط موجود به حالت عادی برگردد. سپس والا ترمه را به شرکتش دعوت میکند و از کارگرش میخواهد تا نگاهی به ماشین این خانم بیندازد و مشکلش را برطرف کند. در این میان ترمه متوجه میشود ک...