- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی طلا و مس (1388)
- آثار مرتبط طلا و مس (1388)
آثار مرتبط فیلم طلا و مس | منظوم
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
داستان این فیلم درباره طلبهای به نام سید حسن است که معتقد است چون مانند پدربزرگش میان مردم نیست و نفسش تاثیری ندارد نمیتواند لباس روحانیت را بپوشد و تنها برای دلخوشی خانواده اش چنین میکند. روزی که لباس روحانیت را میخرد در مترو پسرکی لباس او را میدزدد. جستجوی او برای لباس موجب آشنایی او با بیخانمانان زیر پل رسالت میشود. او سرانجام همه کتابهایش را میفروشد تا بتواند به آنها کمک کند. خواهر آن کودک نیز یک زن خیابانی است که اقدام به خودکشی میکند. سید حسن او را به بیمارستان میرساند. روزی که ط...
کارگردان: بهرام توکلی
یحیی روحانی جوان برای ادامه خدمتش محلی نامتعارف را انتخاب میکند. قرنطینه بیماران لاعلاجی که مشکلات ذهنی و جسمی دارند، او در این شرایط تجربیات جالبی را از سر میگذراند
کارگردان: عباس رافعی
حکایت زندگی جوانی اصفهانی است که پدرش نذر کرده در حوزه درس بخواند و به قم و تهران آمده و با دختری بنام پریسا (بهنوش طباطبایی) نامزد شده است ولی برادر نامزدش مرتکب قتل میشود و او را هم دچار مخمصه میکند و روند زندگش اش را تغییر میدهد.
کارگردان: پریوش نظریه
یک متصدی زن غسالخانه درباره علل اشتغال به این کار صحبت می کند. این دختر 22 سال سن دارد و برای شناخت علل زندگی و مرگ به این غسالخانه در بهشت زهرا آمده است.
کارگردان: پرویز شیخطادی
در یک بندرگاه اسرائیل، زنی یهودی که پس از مرگ همسرش، با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است، کودک 8-7ساله خود را درپی اقدامات حقوقی و اصرارهای زیاد پدربزرگش برای مدت کوتاهی به وی می سپارد. پدربزرگ کودک که یکی از سران جریان فکری صهیونیسم است در جواب نگرانیهای مادر، وعده می دهد که او یک ماه بیشتر اینجا نمی ماند و پس از آن، کودک با اراده خود هرکجا که خواست بماند.
کارگردان: پرویز شیخطادی
ریاض جنگجوی کهنه کار توبه میکند خونی بریزد و چون آتشفشانی خاموش به گوشهای میخزد. برای آتش افروزی مجدد او، به یک شوک قوی نیاز است و آن تعرض به گلجان تنها عشق و امید زندگی اوست. آتش ریاض شعلهور شده و خونها میریزد. غافل از اینکه بازیگر یکهتاز نمایشی پرماجرا گردیده است.
کارگردان: محسن مخملباف
لطفعلیخان، کارمند با سایقهی بانک سکته میکند. اطرافیانش به هنگام دفن او، از زنده بودنش با خبر میشوند. برخورد با مرگ، لطفعلیخان را به خود میآورد و تصمیم به توبه میگیرد. او به میان مردم میرود و از آنان حلالیت میطلبد. اما توبهی خالص و حقیقی را به این آسانیها نمیبیند.
کارگردان: مازیار میری
مریم و رضا با آدمهای دیگر فرق دارند، آن هم نه یک فرق ساده، بلکه بسیار بزرگ و آنها باید تلاش کنند تا به دیگران ثابت کنند این تفاوت بزرگ را با معجزه عشق حل کردهاند.
کارگردان: عباس کیارستمی
صد و چهارده بازیگر زن سینما، تلویزیون و تئاتر ایران در حال تماشای نمایشی بر اساس داستان خسرو و شیرین اثر حکیم نظامی گنجوی هستند...
کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
خبر آمدن یک میهمان، کارهایی که خیلی وقت است زمین مانده، دلشورهی یک پذیرایی و زنگ در که به صدا میآید...
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
مردی که زیاد میخورد و همه اطرافیان خود را ناراضی کرده، به بهانه ازدواج با مادر خانواده وارد یک خانواده شلوغ و بی پول جنوب شهری میشود...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
قرار است پسند (پسندیده) دختر کوچک یک خانواده یزدی با پسری به نام کیوان از خانواده متمولی در همسایگی، که حالا مقیم آمریکاست، ازدواج غیابی کند و به آمریکا برود. چهار خواهر بزرگتر خانواده (که برخی ساکن یزد و برخی مقیم شهرهای دیگرند) و همسر و فرزندانشان برای مراسم ازدواج به خانه پدری میآیند. در این میان دایی خانواده که مخالف این ازدواج است و دلش میخواسته پسند با قاسم برادرزاده همسرش که حالا در خدمت سربازی است ازدواج کند، به شکلهای مختلف بدقلقی میکند اما در نهایت تسلیم شده است. مهمانان – بچهها...
کارگردان: بهرام توکلی
خانوادهای متشکل از مادر و دو فرزندش، احسان و یلدا که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار میکشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احسان با بازی زندگی آنان را دستخوش تغییراتی میکند...
کارگردان: امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
چهار داستان ترکیب شده که به طور موازی روایت می شود. تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار که از دسیسه های اندرونی دربار و بی وفایی شوهرش به تنگ آمده، خاطراتش را برای پسرخاله و معلمش سلیمان بازگو می کند. در حالی که سلیمان مدام از گفتن آنچه در دل دارد
کارگردان: مازیار میری
مهندس رحمان توانا، کارمند عالیرتبهی دولتی، در مأموریتی خارج از کشور، به یک دختر زیبای مسیحی دل میبندد و...
کارگردان: همایون اسعدیان
حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است.
کارگردان: بهروز شعیبی
مجید نان آور خانوادهای پنج نفره است که سرپرست آن در پی وقوع حادثهای زمینگیر شده است و با پارچه نویسی تلاش میکند تا بخشی از بار مجید را بر دوش کشد اما پسر ارشد خانواده منصور، او را ترغیب میکند تا غیر قانونی از مرز جنوبی خارج شده و با کار در کشورهای شیخ نشین پول بیشتری را روانه خانه کند…
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
فرهاد و الهه قرار است در چند ساعت آینده در حیاط خانه جدیدشان، مراسم ازدواجشان را برگزار کنند. اما ساکنین قبلی خانه به نامهای محسن و مژگان که می بایست خانه را پیش از مراسم عروسی تحویل این زوج جوان می دادند، دچار مشکل می شوند و حالا این دو خانواده می مانند و کلی وسائل که در خانه و حیاط قرار گرفته است
کارگردان: رسول ملاقلیپور
پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده میدانند. سهیل اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند و...
کارگردان: بهنام بهزادی
سیامک راننده مینیبوس است. او تصمیم میگیرد در فرصتی چند روزه، کارهایی را که همیشه حسرتشان را داشته انجام دهد و در روز تولدش از دنیا برود.
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
گذر به هفت موقعیت از زندگی آدمهایی است که در شرایطی شبیه به بسیاری از ما و آدمهای دیگر جامعه، روزگار می گذرانند...
کارگردان: همایون اسعدیان
رضا فتحعلی برای حل مشکل مالی خود مجبور به کارهای خلاف از جمله دزدی و حمل مواد مخدر می شود. در یکی از شبهایی که رضا برای حمل مواد مخدر به خارج از شهر میرود متوجه سقوط هواپیما شده و به نجات مسافران میپردازد. او که در حین نجات مسافران از حضور پلیس آگاهی مییابد فرار کرده و مواد را از بین میبرد. رضا پس از بازگشت به منزل ماجرا را برای دوست خود ابراهیم تعریف میکند، ولی از آنجایی که رضا فردی معروف و متقلب است حرفهای او مورد قبول واقع نمیشود. پس از چندی رضا به زندان میافتد و با انعکاس اخبار سقوط...
کارگردان: علی ملاقلیپور
عطا و معصومه در خانهای مستأجرند، موعد اجاره آنها پایان یافته اما میخواهند در خانه بمانند.
کارگردان: بهرام بیضایی
چکامه چمانی که همسر و فرزندش را در تصادف اتومبیل از دست داده و وکیل خانواده راننده خاطی به او برای دادن رضایت، فشار و مزاحمت وارد می کند، با مرد تازه از زندان آزاد شدهای به نام نجات شکوندی آشنا میشود...
کارگردان: سینا آذین، شهاب حسینی، علیرضا نسایی
این فیلم داستان زندگی مجرمی است که مرده یا در حال مردن است. او تصمیم می گیرد به ملاقات خدا برود و موقعی که به محل قرار می رسد می بیند افراد دیگری نیز در آنجا حضور دارند و منتظر ملاقات با خدا هستند و …
کارگردان: مرتضی فرشباف
نیمه شب دعوای شدیدی میان زن و شوهری درمیگیرد. آنها که در خانه یکی از اقوام هستند، شبانه بیرون میزنند اما فرزندشان را همراه خود نمیبرند. اتفاق بدی میافتد که...
کارگردان: علی مصفا
لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست دادهاست سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش میگیرد و از کار باز میماند. هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند...
کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
رحمان پسری سرراهی است که از همان کودکی در روستا زندگی کرده و بزرگ شده است. هر سال در نیمه شعبان او برای ادای نذر ده ساله اش ـ که امسال آخرین سال آن است ـ راهی قدمگاه می شود. اما با رسیدن به این زیارتگاه رحمان خوابی می بیند که زندگی او را متحول می کند. او برای یافتن پدر و مادرش دوباره به روستا برمی گردد. روستاییان با دیدن رحمان آشفته می شوند و سعی می کنند او راضی به بازگشت به قدمگاه شود، اما رحمان نمی پذیرد. رحمان خوابی را که دیده می گوید و مردهای روستا او را مسخره می کنند. از آن طرف ایوب که با ن...
کارگردان: بهرام توکلی
زوج جوانی برای بهتر شدن رابطه شان، اتفاقات گذشتهی خود را در زندگی مرور میکنند که همزمان میشود با وقوع اتفاقات جدید و تاثیر آن بر زندگی آنان...
کارگردان: سیدشهاب حسینی
داستان یک نویسندهی متفکر است که به دنبال نوشتن پایانی جاودان برای داستانش است و با اقامت درطبقه وسط یک آپارتمان، بر اساس دریافت هایش از زندگی و آدمهای اطراف برای کشف جاودانگی داستان آنها را تجسم میکند و با ظهور در قالب شخصیتهای مختلف یک سفر فلسفی را طی میکند...
کارگردان: نرگس آبیار
پسری جوان به جبهه رفته است. مادر او مش الفت در نبود پسرش روزهای تلخی را میگذراند و منتظر است او روزی از جبهه بازگردد. او نمیداند پسرش اسیر شده یا در جنگ کشته شده است...
کارگردان: سعید سهیلی
یک شهر شلوغ... یک مرد تنها... هزار کوچهی بنبست... اسلحهی کلاش، یک خشاب خالی و هزار بغض فروخفته... اسد: آدم بدبخت، آدم ناشکره. عادل: کدوم ناشکری، ما از اونائیم که به دنیا اومدیم ولی دنیا به ما نیومد...
کارگردان: مسعود کیمیایی
یک زن به نام خاتون که چهرهای خونین دارد، در حال فرار از دست افرادی است که قصد ربودن او را دارند. این زن در نهایت موفق میشود خود را به محلی که سابقاً سینما بوده و هم اکنون باشگاه بیلیارد است، برساند و در آنجا با 2 مرد مواجه شود که به او پناه میدهند اما...
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
مستانه، سوپراستار سینما، محبوب مردم است و طی حادثهای مسیر زندگیاش تغییر میکند...
کارگردان: امیر ثقفی
مرد جوان کارگری که سرپرستی خانوادهاش را برعهده دارد تلاش میکند تا برای برادر سرباز کوچکترش در همان کارگاهی که خودش کار میکند شغلی دست و پا کند. برادر سرباز او در استادیوم فوتبال دچار حادثهای میشود که درمان وی مستلزم مخارج سنگینی است...
کارگردان: اصغر فرهادی
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبه سوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پر تنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبه سوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آوردهاست. مژده به رابطه همسر خود و زن همسایه مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است...
کارگردان: رسول صدرعاملی
فیلم من ترانه 15 سال دارم ،ترانه دانش آموز پانزده ساله ای است که مادرش فوت کرده و پدرش در زندان است و با مادربزرگش زندگی می کند. روزی امیر به ترانه اظهار عشق می کند و تصمیم به ازدواج با او می گیرد و چون هر دو محصل هستند قرار بر صیغه ی محرمیت می شود تا بعد ازدواج دائم صورت گیرد. بعد از مدتی ترانه متوجه می شود که امیر با چند دختر ارتباط غیر اخلاقی دارد و با این وضع تصمیم به جدایی می گیرد. ترانه و امیر از هم جدا می شوند و امیر به آلمان می رود، اما پس از مدتی ترانه می فهمد که باردار است…..
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ...